در یک کلام طرح «رفراندوم»
برای تغییر نظام اسلامی، به نشانهء بی تدبیری کسانی است که دیگر قادر نیستند برای
گذر از جمهوری اسلامی به نظامی غیردینی و سکولار، به راهکار دیگری بیاندیشند.
بسیار ساده است با فرار از زیر بار مسئولیت و اندیشیدن برای یافتن راهکاری نوین
برای بزیر کشاندن جمهوری اسلامی، توپ را بزمین مردم انداخته و با توهم پراکنی از مردم
بخواهیم، خود آستین ها را بالا بزنید، بپای صندوقها رأی بروید تا برگ سقوط حکومت
اسلامی را از درون صندوق آرا بیرون آوریم. به همین سادگی که گفته اید؛ تنها
صندوق آرا است که بود و نبود حکومت را معین خواهد کرد تا پس از آن ما
رهبران جدید حکومت آینده با پا گذاشتن بر فرش قرمزی که برای ما گسترده اید، اعلام
داریم چه نظم سیاسیی برای آینده شما مناسب است.
کوروش اعتمادی
21 فوریه 2018
****
پس از شانزده سال، بار
دیگر طرح «رفراندوم» برای «تغییر» رژیم اسلامی در ایران به نظام غیر دینی و یا
بزعمی دیگر یک نظام پارلمانی سکولار، تبدیل به اخبارِ روز رسانه های عمومی در برون
مرز شد. دلیل دوبارهِ طرح مزبور ناشی از ادعای اخیر رئیس جمهور رژیم اسلامی در
سالگرد سی و نهمین سال تأسیس جمهوری اسلامی میباشد که وی در طی سخنرانی خود در این
روز اشاره کرد؛ برای برون رفت از بحرانِ اختلاف مابین قوای سه گانه حکومت، و با توّجه
به اصل 59 قانون اساسی، میبایست در یک همهء پرسی عمومی (رفراندوم) از مردم بخواهیم
با آرای خود حوزهِ اختیارات سه قوه حکومتی را معین کرده تا بگونه ای بحران در
ساختار نظام برطرف گردد.
اظهار نظر حسن روحانی در
رابطه با همهء پرسی عمومی برای رفع اختلاف مابین سه قوه حکومتی، پیش از هر چیز بیانگر
این واقعیت است که شکاف در رأس حکومت – ما بین مجلس تشخیص مصلحت نظام، بیت رهبری،
شورای نگهبان رژیم، مجلس شورای اسلامی و نهادهای نظامی - بسیار عمیق تر گشته و مجموعه
نهادهای مزبور دیگر قادر نیستند در یک هماهنگی با یکدیگر برای اداره کشور به راه
حل های تفاهم آمیزی دست یابند. گاف بزرگ رئیس جمهور رژیم اسلامی در طرح برگزاری
«رفراندوم» برای حل اختلاف مابین سه قوه حکومتی این امر را اثبات میکند که نظام
دیگر ناتوان از حل مرافات درونی خود بوده و برای برون رفت از منجلاب تشتت توپ را
بزمین مردم انداخته است و در این رابطه از مردم استمداد میجوید.
جا دارد در اینجا از
بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی، یادی کنیم که روزی به یار غار خود آیت
الله هاشمی رفسنجانی این مأموریت را داد که مجلس حل اختلافی بنام مجلس تشخیص مصلحت
نظام تأسیس کند تا با بررسی و حل موارد اختلاف مابین سه قوای حکومت اجازه ندهد تا نظام
اسلامی پیش از این در گِل فرو رود. حال با سر به زیر آب کردن نور چشم امام، نه مجلس
تشخیص مصلحت نظام و نه رهبر حکومت آن کارایی سابق را دارند تا برای حفظ نظام،
تفاهم بیشتری را مابین نهادهای حکومتی بوجود آورند.
لازم است در اینجا پیش از
آنکه به مبحث بعدی مقاله ورود کنم نکته ای را یاد آور شوم، مبنی بر اینکه هرگز
رئیس جمهور حکومت اسلامی مدعی نشد که برای بود و نبود جمهوری اسلامی میبایست به یک
همه پرسی عمومی (رفراندوم) مراجعه کنیم. و ساده اندیش تر از رئیس جمهور رژیم اسلامی
عده ای کنشگر سیاسی در برون و درون مرز هستند که بر آن میشوند تا از بایگانی تاریخ
طرح سوخته ای را بیرون کشند که تا کنون نه هیچگونه بازده عملی داشته و نه مورد
اقبال عمومی قرار گرفته است. روشن است این عده، با مخدوش کردن خطوط «رفراندوم»
مورد نظر خود و «رفراندوم» رئیس جمهور حکومت اسلامی این توهم را در بین افکار
عمومی ایجاد کرده که گویی منظور رئیس جمهور «اعتدالگرای» حکومت از طرح «رفراندوم»
همان همهء پرسی عمومی برای موجودیت نظام و یا گذر تفاهم آمیز از جمهوری اسلامی به
یک نظم پارلمانی سکولار میباشد. یعنی ترفندی دیگر برای اصلح نشان دادن چهره «اصلاح
طلبان» حکومتی (بنامیدشان استمرار طلبان حکومت اسلامی) که آنها هم با اصل ولایت
فقیه مشکل دارند و درصدد برآمده اند تا با برگزاری یک «رفراندوم» از مردم بخواهند بشکل
دمکراتیک دیدگاه خود را نسبت به نوع حکومت آینده ایران و گذر مسالمت آمیز از
جمهوری اسلامی را ابراز دارند.
در واقع قصد هم ندارم در
اینجا وارد این مبحث شوم و استدلال کنم که در واقع رفراندوم در یک نظام پارلمانی
دمکراتیک چه مفهومی دارد و جامعه به لحاظ ساختار دمکراسی میبایست از چه ویژگیها و
امکاناتی برخوردار باشد که پذیرفت روزی در برزخ جمهوری اسلامی، مردم قادر هستند
برای نیل به آروزهای دمکراتیک خود به یک رفراندوم آزاد و دمکراتیک دلخوش باشند.
از سویی این پرسش مطرح است
که چگونه ممکن است حتی با نظارت مستقیم سازمانهای بین المللی حقوق بشر و سازمان
ملل همه پرسیی برگزار شود که سلامت آن تضمین شود و بدور از هر گونه تقلبی از سوی
مافیای قدرت در ایران به نتایج مطلوب و دمکراتیکی دست یافت؟ و یا اینکه اساساً
امکانات سازمانهای بین المللی در چه حدی است که قادر باشند نظارت همه جانبه بر انتخابات
بزرگی چون رفراندوم تغییر رژیم در ایران اسلامی را داشته باشند که در آن فریبکاری
های انتخاباتی جمهوری اسلامی قابل کنترل و کشف باشد؟ و یا با توجه به شرایط بین المللی و رابطه حسنه
تجاری که جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپا و بخشی از جهان دارد، چگونه ممکن است
جمهوری اسلامی مجبور گردد به ندای حق طلبانه مردم ایران گوش فرا دهد و برای بود و
نبود خود صندوقهای آرا در سرتاسر ایران دایر کند؟
انسان میبایست کمی واقع
بین و صادق در ادعاهای سیاسی خود باشد. بمدت 4 دهه است یک سری مطالبات سیاسی واهی
و صدها نهاد سیاسی «اپوزیسیونال» بی کیفیت چند نفری؛ تحت عناوین «جبهه»، «حزب»
«دولت و مجلس در تبعید» ایجاد شده که هرگز هیچیک از آنها نه به لحاظ محتوی و نه به
لحاظ کمیت به واقعیت نزدیک بوده و نه توانسته اند تبدیل به نیروی اجتماعی بسیج
کننده شوند. اگر کمی وجدان و شعور سیاسی باقی مانده است میبایست بپذیریم و اعتراف
کنیم که بر اساس پایه ای ترین قانونمندیهای جامعه شناسی مدرن این پرسش مطرح است؛
چرا تا کنون در طی 4 دهه هیچیک از هزاران شعارها و یا اقدامات سیاسی اپوزیسیون در
داخل و خارج از کشور نتیجه بخش نبوده و تحقق نیافته اند؟ آیا این بازار کساد مطالبات و پروژه های سیاسی که تا بامروز موفق نشده اند در بین جامعه شهروندی ایران، چه در
برون مرز و چه داخل کشور، مورد استقبال عموم مردم قرار گیرند، دال بر بی اعتباری و
غیر واقعی بودن آنها نمیباشند؟
از جمله این بیهوده گویی
ها همین طرح نخ نما شده «رفراندوم» است که پس 16 سال از تاریکخانه تاریخ بیرون
کشیده میشود و در مقابل جنبش اعتراضی سراسری مردم که موجودیت و بود و نبود جمهوری
اسلامی را به چالش فراخوانده قرار داده میشود، تا با بازگشتی بعقب و ارجاع مردم به
پای صندوق رأی برای بقاء و یا رفتن جمهوری اسلامی ، بگونه ای دیگر استمرار حکومت ملایان
را تجدید فراش کند. آیا شگفت آور نیست زمانیکه دستگاههای اداری خود رژیم اعلام میدارند
مابین 76 تا 98 درصد مردم ایران دیگر جمهوری اسلامی را نمیخواهند عده ای پا بمیدان
گذاشته و با سر همبندی کردن طرح «رفراندوم» تلاش میورزند به جنازه ای که بر سنگ
فرش خیابانها ولو شده حیاتی مجدد ببخشند؟ دقیقا ً همان مطالبه ای که میتواند در
هنگام فروپاشی هر حکومت فاشیستی مطرح باشد؛ که ناگهان دسته ای به بیرون زده و چون دایهء دلسوزتر
از مادر خواستار «تغییر» فاشیسم بصورت مسالمت آمیز از طریق یک همه پرسی عمومی میشوند!
میبایست از این خانمها و
آقایان پرسش کرد چگونه ممکن است در شرایطی که دیگر تاریخ مصرف رژیم پایان یافته
است و رژیم در آستانه فروپاشی است و مردم با گوشت و جان خود در همهء اقصی نقاط
ایران به خیابانها آمده اند و فریاد انقراض این رژیم را سر داده اند، شما خواستار
برگزاری همهء پرسی عمومی برای بود و نبود حکومت اسلامی میباشید! آیا شما این ندا
را نمیشنوید؟ آیا شما این آگاهی را ندارید که بسیاری از سردمداران همین حکومت اعلام
داشته اند که این حکومت با این شکل و محتوا قادر به ادامه حیات خود نیست و میبایست
کفش و کلاه کرد و تتمه باقی مانده ثروت در این مملکت را بالا کشید و در فکر فرار
به گوشه ای «امن» از این جهان بود؟
حال فرض کنیم که همه
آروزهای واهی شما هم تحقق یافته است. یعنی ملایان پذیرفته اند؛ 1) برای تعیین اصل
و موجودیت نظام میبایست رفراندوم شود؛ 2) همهء صندوقهای آرا زیر نظر سازمان ملل
متحد اداره شوند؛ 3) و مأمورین وزرات کشور حکومت و نهادهای اطلاعات و امنیتی حکومت
هم قول بدهند هیچ اقدام متقلبانه ای علیه آرای مردم انجام ندهند. امّا پرسش این
است شما بعنوان نیروهای اپوزیسیون که بمدت 40 سال در برون مرز به سر و کله یکدیگر کوفته
و تیغ میمزی استبدادتان بر سر یاران خود کمتر از میمزی وزرات ارشاد جمهوری اسلامی
بر دگراندیشان نبوده است، چگونه ممکن است پس از جمهوری اسلامی برای اداره کشور،
حکومت و دولت با مدنیت و تفاهم با یکدیگر جامعه را اداره کنید؟ چه تضمینی وجود
دارد، شمایی که امروز در شرایط کنونی در نقش اپوزیسیون خارج از حوزه قدرت همیشه مشغول
روغن کاری دسته فرمان ماشین استبداد خود بوده اید، فردای به قدرت رسیدن کمتر از ملایان
دست به سرکوب و کشتار مردم نزنید؟
در یک کلام طرح «رفراندوم»
برای تغییر نظام اسلامی، به نشانهء بی تدبیری کسانی است که دیگر قادر نیستند برای
گذر از جمهوری اسلامی به نظامی غیردینی و سکولار، به راهکار دیگری بیاندیشند.
بسیار ساده است با فرار از زیر بار مسئولیت و اندیشیدن برای یافتن راهکاری نوین
برای بزیر کشاندن جمهوری اسلامی، توپ را بزمین مردم انداخته و با توهم پراکنی از مردم
بخواهیم، خود آستین ها را بالا بزنید، بپای صندوقها رأی بروید تا برگ سقوط حکومت
اسلامی را از درون صندوق آرا بیرون آوریم. به همین سادگی که گفته اید؛ تنها
صندوق آرا است که بود و نبود حکومت را معین خواهد کرد تا پس از آن ما
رهبران جدید حکومت آینده با پا گذاشتن بر فرش قرمزی که برای ما گسترده اید، اعلام
داریم چه نظم سیاسیی برای آینده شما مناسب است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر