۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶

چرا و چگونه «داعش»(ISIS) تأسیس شد؟


چرا و چگونه «داعش»(
ISIS) تأسیس شد؟

از جمله دلایل اصلی پیدایش گروه IS، رقابت و جنگ قدرتی است که پیش از سه دهه است مابین دو گروه اسلامگرای منطقه، شیعه و سنی، آغاز شده است. این ستیز قدرت در رابطه با تأسیس «داعش» از زمانی به اوج خود میرسد که نیروهای نظامی آمریکایی در سال ۲۰۱۱ تصمیم میگیرند خاک عراق را ترک گویند و «نوری المالکی» نخست وزیر شیعهء عراق که تحت نفوذ و کنترل ملایان در ایران میبود، تلاش میورزد با پرونده سازی علیه وزرای سنی عضو کابینه خود به بهانه های واهی آنها را از دایره قدرت حذف کند. تلاش آمریکائیان جهت متقاعد کردن « نوری المالکی» و خودداری او از دستگیری اعضای سنی مذهب حکومت عراق راه بجایی نمیبرد و از این رو دولت «نوری المالکی» با اخراج و دستگیری سنی مذهبی های عضو دولت عراق موجب بحرانی میشود که امروز به جنگ خانمانسوزی مابین سنی ها و شیعیان در منطقه تبدیل شده است. روشن است آیت الله های ایران جهت بر پایی «خلافت اسلامی» اهل تشیع و نفوذ آنها بر سیاستهای دولت «نوری المالکی» و رقابت با دولتهای سنی منطقه، دست بالایی در این آتش افروزی و جنگ مذهبی در منطقه دارند.

کوروش اعتمادی
۲۲ ژانویه ۲۰۱۵
****
1.  
  شناسنامهء «داعش» (دولت اسلامی شام و عراق)
 ISISکه ترجمهء لغوی آن بزبان عربی «داعش» (دولت اسلامی شام و عراق) میشود؛ سازمان تروریستی سنی مذهبی است که بر اساس گزارش سازمان ملل متحد (UN) در حالِ حاضر در حدود پانزده هزار چریک مسلح در اختیار دارد که در شقاوت و بیرحمی گوی سبقت را از همزاد خود، القاعده، ربوده است. «ابوبکر بغدادی» رهبر کنونی «داعش»، توانسته است با هم پیمانی با نظامیان و افسران صدام حسین و برخی دیگر گروههای عشایر سنی مذهب عراقی، بخشهای وسیعی از خاک عراق و سوریه را در اشغال خود آورند. او در پایان ماه ژوئن ۲۰۱۴ نام سازمان خود را از «ISIS» (دولت اسلامی شام و عراق) به «IS»  (خلافت اسلامی) تغییر میدهد تا مرزهای جغرافیای «خلافت اسلامی» خود را صرفاً محدود به عراق و سوریه نکند. «خلافت اسلامی» مورد نظر او قرار است از مرز اردن، اسرائیل و لبنان فراتر رود و تمامی منطقه خاورمیانه را در برگیرد. مفهوم «خلافت اسلامی» یا «امپراطوری اسلامی»، به معنی حکومت اسلامی است که هیچ مرز جغرافیایی برای خود قائل نیست. همان سودایی که از روز نخست رهبر جمهوری اسلامی ایران، روح الله خمینی، و پیروان او در سر داشته اند.  ایدئولوژی IS (خلافت اسلامی) مبتنی است بر ترجمانی دیگر از قرآن که متکی است بر روش خلافت «سلفیان»؛ یعنی همهء مسلمین جهان میبایست تابع خلیفه زمان باشند و بدون و چرا از او فرمان برند. بخش بزرگی از منابع مالی IS از فروش نفت و بنزین و اخذی مالی از دولتها و سازمانهای بین المللی تأمین میشود که شهروندان و یا کارکنان آنها توسط این گروه تروریستی از پیش ربوده شده اند.

تفاوت اساسی گروه IS با گروه القاعده و دیگر سازمانهای تروریستی سنی مذهب در منطقه در این است که این سازمان نظامی – سیاسی اسلامی در آغاز فعالیت های خود بر خلاف گروه القاعده قصد ندارد صرفا ً با روش ترور و ویرانی شهرها، «خلافت اسلامی» خود را برپا دارد. در صورتیکه میدانیم گروه القاعده، تأسیس «خلافت اسلامی» را یک پروژه دراز مدت در نظر گرفته که پس از ستیزی طولانی مدت با دولتهای مخالف خود و انجام ترور و تخریب در اقصی نقاط جهان تحقق آنرا ممکن میداند. در صورتیکه گروه «داعش» همزمان با قتل و عام شهروندان مناطق تحت اشغال خود قصد دارد «خلافت اسلامی» خود را بیدرنگ و همزمان دائر سازد.

از جمله موارد مورد اختلاف بین گروه «داعش» و القاعده چنین است:
1.        گروه القاعده پیش از هر چیز خود را یک سازمان تروریسستی بین المللی میداند که بنا دارد با انجام سیاست ترور و آدمکشی در ابعاد جهانی و در چشم اندازی دور «خلافت اسلامی» خود را بر جهان تحمیل سازد، اگر چه بارزترین هدف سیاسی هر دو سازمان ایجاد «خلافت اسلامی» سنی در منطقه خاورمیانه است. در صورتیکه IS خود را بیشتر یک تشکل بومی و منطقه ای ارزیابی میکند و عمده فعالیتهایش متمرکز است در محدودهِ خاورمیانه.
2.      تفاوتی دیگری را که میشود بین گروه «داعش» و گروه القاعده قائل شد، نحوه سازماندهی نظامی آنها است. گروه «داعش» با توجه به حضور افسران بلند پایه صدام حسین در تشکیلات خود چون یک ارتش منظم عمل میکند، در صورتیکه گروه القاعده تشکیلاتی نظامی با ساختاری چریکی که بنا دارد با انجام عملیات ترور و تخریب بطور پراکنده در مناطق مختلف خاورمیانه و جهان ضربات کاری را بر مخالفین خود وارد سازد. شاید به لحاظ نظامی در خصوص فرم ساختاری تشکیلات نظامی گروه IS (خلافت اسلامی) و القاعده بشود اینگونه ارزیابی کرد که درجه آسیب پذیری گروه IS نسبت به القاعده که خود را بصورت ارتش سازماندهی کرده است، بیشتر باشد.
۲ . تولد IS (خلافت اسلامی)

 تشکیلاتIS  ( خلافت اسلامی) همزمان در دوران خلاء قدرت و بحران سیاسی در سوریه و عراق شکل گرفته است. این تولد نابهنگام و نامیمون پیشتر در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۴ رخ میدهد، زمانیکه نخستین گروه چریک های مسلح IS سومین شهر بزرگ عراق ، موصل، را به اشغال خود درمیاورند. آنها پیش از اشغال موصل شهر «فلوجه» Fallujah  در عراق  و Ar Rakka در سوریه را به تصرف خود در میاورند و شهر Ar Rakka  را  پایتخت «خلافت اسلامی» خود مینامند. پس از اشغال موصل، گروهIS  موفق میشود به برخی از چاههای نفت و صنایع تصفیه نفت عراق دست بیابد تا با فروش فرآورده های انرژی مناطق تحت اشغال خود به  منابع مالی قابل توجهی دست یابد که قادر باشد با کسب این درآمد مالی هنگفت نیازهای تسلیحاتی خود را تأمین کند. البته با توجه به بمباران های این مناطق توسط هواپیما های نظامی آمریکایی، گروه IS کنترل بر روی برخی از این منابع نفتی را از دست میدهد.

3 دلایل پیدایش گروه IS (خلافت اسلامی)

از جمله دلایل اصلی پیدایش گروه IS، رقابت و جنگ قدرتی است که پیش از سه دهه است مابین دو گروه اسلامگرای منطقه، شیعه و سنی، آغاز شده است. این ستیز قدرت در رابطه با تأسیس «داعش» از زمانی به اوج خود میرسد که نیروهای نظامی آمریکایی در سال ۲۰۱۱ تصمیم میگیرند خاک عراق را ترک گویند و «نوری المالکی» نخست وزیر شیعهء عراق که تحت نفوذ و کنترل ملایان در ایران میبود، تلاش میورزد با پرونده سازی علیه وزرای سنی مذهب عضو کابینه خود به بهانه های واهی آنها را از دایره قدرت حذف کند. تلاش آمریکائیان جهت متقاعد کردن « نوری المالکی» و خودداری او از اخراج و دستگیری اعضای سنی حکومت عراق راه بجایی نمیبرد و از این رو دولت «نوری المالکی» با اخراج و دستگیری سنی مذهبی های عضو دولت عراق موجب بحرانی میشود که امروز به جنگ خانمانسوزی مابین سنی ها و شیعیان در منطقه تبدیل شده است. روشن است آیت الله های ایران جهت بر پایی «خلافت اسلامی» اهل تشیع و نفوذ آنها بر سیاستهای دولت «نوری المالکی» و رقابت با دولتهای سنی منطقه، دست بالایی در این آتش افروزی و جنگ مذهبی در منطقه دارند.

۱.۳ . روند شکل گیری بحران 
  
پس از آنکه در سال ۲۰۱۱ سربازان آمریکایی خاک عراق را ترک کردند، بلافاصله «نوری المالکی» جهت توضیح برخی از مشکلات کابینه خود به واشنگتن سفر میکند تا رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما را ملاقات کند. این سفر در ابتداء مورد استقبال بیشتر گروههای شیعه و سنی قرار میگیرد و باراک اوباما هم از سفر « نوری المالکی» به آمریکا ابراز خرسندی میکند. در ادامه این ملاقات و مذاکرات، «نوری المالکی» برای اوباما توضیح میدهد که « طارق الهاشمی» معاون  او که متعلق به سنی مذهبی های کابینه او است، طرح عملیات تروریستی گسترده ای را در خاک عراق تدارک دیده است. «هوشیار زیبباری»، وزیر امور خارجه وقت عراق  که کُردتبار میباشد، اشاره میکند؛ در دوران حضورشان در آمریکا، هنگامیکه او در محل اقامت رئیس جمهور عراق در واشنگتن مشغول گفتگو با او بود، نخست وزیر عراق به تلفن موبیل خود اشاره میکند و اظهار میدارد که پلیس عراق تعدادی از محافظان «طارق الهاشمی » را بجرم اجرای یک سری عملیات تروریستی علیه او و دیگر اعضای دولت دستگیر کرده. در همان هنگام در ملاقاتی دیگر « نوری المالکی» برای اوباما ماجرا و علت دستگیری محافظان «طارق الهاشمی» را شرح میدهد که در پاسخ اوباما میگوید موضوع دستگیری محافظان «طارق الهاشمی» موضوع داخلی کشور عراق است و قوانین حقوقی این کشور جرایم سیاسی  را حل و فصل خواهند کرد که دیگران در این کشور مرتکب میشوند. پاسخ و عکس العمل اوباما موجب میشود که « نوری المالکی» متوجه گردد که در رابطه با این بحران خود او است که میتواند به تنهایی تصمیم بگیرد و استقلال عمل داشته باشد.

پس از آن بیدرنگ «نوری المالکی» به عراق باز میگردد و دستور دستگیری «طارق الهاشمی» را صادر میکند. اطرافیان «نوری المالکی» متوجه میشوند که رئیس جمهور عراق در این رابطه استقلال رأی دارد و «الهاشمی» پس از دریافت خبر دستگیری اش توسط « نوری المالکی» بلافاصله خاک عراق را ترک میگوید و در غیبت اش او محکوم به اعدام میشود.
«الهاشمی» سپس در دوحه پایتخت قطر در مصاحبه ای مطبوعاتی تمامی موارد اتهامی از سوی « نوری المالکی» علیه خودش را رد میکند. در این مصاحبه «الهاشمی» اشاره ای دارد به شکنجه های وحشیانه پلیس عراق علیه محافظین او، آنهم جهت اعترافگیریهای جعلی و غیر واقعی علیه او و اتهاماتی که « نوری المالکی» به او نسبت میدهد. پس از دستگیری ده ها تن از محافظان «الهاشمی» که متعلق به گروه های سنی این کشور بودند، هزاران شهروند سنی عراقی متهم به ارتباط با «الهاشمی» دستگیر میشوند و تحت شکنجه های شدید قرار میگیرند. و همزمان بسیاری از نزدیکان « نوری المالکی» به او هشدار میدهند از اقدام به دستگیری گروه های سنی خودداری ورزد که این عمل عاقبتی خوشی برای کشور بهمراه نخواهد داشت.

سرکوب گسترده ای علیه سنی ها در مناطق مختلف عراق براه میافتد که بسیاری هم در پی این تسویه حسابهای خشونت آمیز جان خود را از دست میدهند. بر اساس گزارشی که مأمورین امنیتی اروپایی ارائه میدهند، قتل و عام گسترده توسط گروه های شیعه علیه سنی ها در شهرهای مختلف عراق براه میافتند و در بسیاری از مناطق مشاهده میشود شهروندان سنی مذهب با شلیک گلوله ای در مغزشان جان خود را از دست میدهند.

در کوران این بحران سیاسی، پلیس عراق بسیاری از نزدیکان و اقوام «الهاشمی» را دستگیر کرده و آنها را تحت شکنجه های وحشیانه قرار میدهند. بسیاری از ناظرین بیطرف معتقدند در آن هنگام متوجه میشوند که شخص «نوری المالکی» دچار یک نوع بیماری «پارانوئید» بوده و وحشت از آن داشته که بالاخره گروه های سنی مذهب فعال در عراق چون القاعده با همکاری دیگر گروه های سنی و نظامیان صدام حسین او را از قدرت ساقط کنند و مجدداً حکومتی شبیه آنچیزی که در دوران صدام حسین زمام امور را در اختیار داشت در عراق بر سر کار بیاورند.  در پی اوجگیری این بحران سیاسی، «نوری المالکی» دستور دستگیری رهبران طوایف سنی مذهب در حومه بغداد را هم صادر میکند. این دستگیریها نیز موجب نگرانی افسران و نظامیان سنی مذهب ارتش عراق نیز میشود که حال درصدد برآمده اند برای گریز از آسیب های پلیس عراق خود را مستقلا سازماندهی نظامی کنند.

در همان هنگام همزمان گروه های کوچکی از نیروهای القاعده عراقی که پس از سرکوب گسترده ارتش آمریکا علیه آنها در خاک عراق باقی مانده اند، مشغول به آماده سازی نظامی خود میشوند تحت عنوانISIS  «داعش» (دولت اسلامی شام و عراق). این گروه در هنگامیکه ارتش آمریکا در خاک عراق میبود ضربات مهلکی را به لحاظ تشکیلاتی متحمل شده بود، بویژه زمانیکه «الزرقاوی» رهبر گروه القاعده در عراق در یک عملیات نظامی توسط کماندوهای آمریکایی در حومهء بغداد کشته میشود.

4 آزادی «ابوبکر بغدادی» و سرکوب سنی ها

 در همان هنگام که هنوز ارتش آمریکا در عراق مستقر بود بسیاری از نفرات گروه القاعده در زندان بسر میبردند از جمله «ابوبکر بغدادی» که او پس از آزادی از زندان بیدرنگ خود را رهبر گروه القاعده در عراق مینامد و درصدد برمیاید تا القاعده در عراق را مجدداً سازماندهی و احیاء کند. در سال ۲۰۱۱ همزمان با آغاز ترورها در عراق او گروهی از چریک های تحت کنترل خود را به سوریه میفرستد تا علیه دولت علوی بشار اسد که تحت الحمایهء جمهوری اسلامی است وارد جنگ شوند. بسیاری از کارشناسان امور سیاسی در منطقه معتقدند در واقع حضور مستقیم نظامی IS در سوریه موجب پیدایش و رشد این گروه تروریستی میشود. یکی از مأموریت های گروه عراقی IS در سوریه متقاعد کردن دیگر گروه های سنی مذهب سوری برای پیوستن به «دولت اسلامی شام و عراق» در پیکاری مشترک علیه دولت علوی بشار اسد است.
همزمان با آغاز و گسترش فعالیت های  ISدر سوریه، «نوری المالکی» هم تسویه گروه های سنی در کابینه خود را گسترش میدهد. در  دسامبر ۲۰۱۲ یکبار دیگر «نوری المالکی» دستور بازداشت محافظین وزیر اقتصاد دولت وقت خود، «رفیع علی الساوی»، را صادر میکند. اشاره میشود «رفیع علی الساوی» بسیار وزیری محبوب بین گروه های سنی مذهب عراق و همکارانش در دولت بود. بسیاری معتقدند او در هیچ اقدامی تخریبی علیه «نوری المالکی» و دولت او دست نداشته و دستگیری محافظین او بیمورد و بدون دلیل بود. «الساوی» خود در یک مصاحبه مطبوعاتی پس از دستگیری محافظین اش مطرح میکند که محافظین شخصی او حدود ۱۰ سال است از او محافظت کرده اند و هرگز اقدامی علیه امنیت کشور نکرده اند. پس از دستگیری «الساوی» ، وزیر امورخارجه وقت عراق « هوشیار زیبباری» از طریق تلفن با «نوری المالکی» تماس میگیرد و به او هشدار میدهد که چه میکنی و دستگیری «الساوی» هرگز برای او قابل قبول نیست. پس از اینکه «الساوی» آگاهی مییابد که «نوری المالکی» قصد دستگیری او را دارد، میپذیرد در تظاهراتی که قرار است صد هزاران شهروند سنی مذهب عراق در «فلوجه» و «رامادی» بسود او برگزار کنند شرکت جوید.

دستگیری شهروندان سنی مذهبی همچنان در شهرهای مختلف عراق توسط نیروهای پلیس دولت «نوری المالکی» ادامه مییابد و شهروندان سنی بصورت فله ای یا بزندان میافتند و یا از مقامهای دولتی خود منفصل میشوند. جیمر جفری James Jeffrey سفیر آمریکا در عراق به «نوری المالکی» بدلیل اقدامات نابخردانه اش علیه دستگیری وزرای کابینه اش که به گروه های سنی این کشور تعلق دارند و همچنین سرکوب شهروندان سنی عراقی هشدار میدهد و خاطر نشان میسازد سیاست سرکوب و تسویه نیروهای سنی در حکومت و جامعه عراق توسط او بزرگترین خطر برای انهدام کشور محسوب میشود. همچنین وزیر دفاع آمریکا و دیگر اعضای کابینه دولت آمریکا به «نوری المالکی» اخطار میکنند که از این رفتار غیر دمکراتیک و سرکوبگرایانه خود علیه نیروهای سنی مذهب در کشور دست بردارد و به قواعد و پرنسیپ های دمکراسی پایبند شود. تا جائیکه مسئولین دولت آمریکا به او میگویند که ما معتقدیم عراقِ بدون «نوری المالکی» کشوی بهتر خواهد بود. البته برخی از مسئولین دولت آمریکا اعتراف میکنند که نفوذ و تأثیری گذاری سیاستهای آنها بر دولتهای منطقه از جمله دولت «نوری المالکی» محدود و بی اثر بوده.
   اتحاد جامعه سنی عراق علیه دولت «شیعه» «نوری المالکی»
با گسترش اوج دستگیری های رهبران سنی مذهب در عراق تظاهرات شهروندان سنی در شهرهای «موصل» ، «فلوجه» و «رامادا» در دسته های چند صد هزاری برنامه ریزی میشود. در کنار تمامی این مصائب بحران بیکاری بویژه در بین جوانان سنی مذهب در این شهرها افزایش مییابد. گزارش میشود آمار بیکاری در بین جوانان مناطق سنی نشین حدود ۴۰% میباشد. با توجه به بحران بیکاری و گسترش فقر در بین مناطق سنی مذهب، کشورهای سنی منطقه هم کمک های مالی خود را بصورت مواد غذایی و چادر برای مردم فقر زده این مناطق ارسال میدارند. یکی از کمک کنندگان اصلی این کمک ها یک تاجر ثروتمند عراقی بنام «خمیس الخنجر» است که ساکن اردن میباشد و ارتباط بسیار نزدیکی با حکومت صدام حسین داشته.

«خمیس الخنجر» Khamis Al- Alkhanjar در یک مصاحبه تلویزیونی اعتراف میکند که همه مایحتاج و نیازهای تظاهرات کنندگان در خاک عراق علیه دولت «نوری المالکی» را تأمین خواهد کرد. «الخنجر» همچنین هزینه تلویزیون سنی مذهبیهای عراقی، «الخبار»، را نیز تأمین میکند. در مصاحبه ای دیگر «الخنجری» تأکید دارد که «نوری المالکی» بزرگترین مشکل سنی ها در عراق میباشد و به هر شکل ممکن میبایست علیه او مبارزه کرد.

همزمان در «رامادی» گروه های شیعه در تلاش میباشند تا در دفاع از « نوری المالکی» تظاهرات گسترده ای را سازماندهی کنند. بر محبوبیت «نوری المالکی» در بین شیعیان عراق روز بروز افزوده میشود، بویژه آنکه زمانی حملات او بر علیه گروه های سنی در کشور شدت میبابد. به همان شکل که فشارها در عراق از سوی « نوری المالکی» بر علیه سنی مذهبیها تشدید میبابد، گروه IS در سوریه مناطق تحت اشغال خود را گسترش میدهد. با پیشروی نظامی IS، میزان کمک های مالی از عربستان سعودی، امارت و کویت بسوی این گروه نیزافزایش میبابد. امّا هرچه نیروهای  IS در خاک سوریه پیشروی میکند و شهرهای جدیدی را تحت اشغال خود درمیاورد، وابستگی مالی اش به دولت ها و شخصیت سنی در خاورمیانه کمتر میشود. گروه IS با تصاحب پولهایی که از بانک های شهر تحت اشغال خود بدست میاورد و یا وقتیکه نفت مناطق تحت اشغال خود را در بازار سیاه بفروش میرساند، قادر است با درآمد حاصله نیازهای تسلیحاتی خود را تأمین کند.

خطر گسترش قدرت  IS در سوریه سفیر آمریکا در سوریه را وادار میسازد که به اوباما هشدار دهد که قدرت گیری IS بیشتر از خطر گروه القاعده در سومالی، یمن و افغانستان علیه منافع آمریکا خواهد بود. امّا در تمامی این گفتگوها اوباما تأکید میکند در چنین شرایطی آمریکا نیروی زمینی به سوریه وعراق جهت مقابله مستقیم علیه القاعده و IS نخواهد فرستاد. «لئون پُونتی» وزیر دفاع آمریکا میگوید من برای تصمیم رئیس جمهور مبنی بر اینکه نیروی نظامی برای مقابله با گروه  IS به سوریه نفرستیم احترام بسیاری قائل هستم، امّا دولت آمریکا میبایست به این امر توجه داشته باشد سلاحی که از سوی آمریکا به منطقه ارسال میشود ممکن در اختیار کسانی قرار گیرد که بعدها علیه خود ما استفاده کنند. البته در بین محافل گوناگون سیاسی آمریکا با تصمیم اوباما مبنی بر اینکه هیچ نیروی نظامی آمریکایی از طریق زمینی به سوریه و عراق فرستاده نشود مخالفتهای صورت میگیرد، بویژه این اعتراضات بیشتر از سوی دو سفیر این کشور  James Jeffrey و Ford در عراق و سوریه ابراز میشود. ولی کاخ سفید و مشاورین اوباما در کاخ سفید همچنان معتقدند که نیروهای نظامی آمریکا در بحران سوریه و عراق نمیبایست دخالت مستقیم داشته باشند و کمک های تسلیحاتی به گروه اپوزیسیونِ بشار اسد، «شورای ملی سوریه»، جهت مقابله با IS و دولت بشار اسد کافی است.

با تقویت و پیشروی نیروهای  ISدر سوریه، فرماندهی این گروه تصمیم میگیرد بخشی از نیروهای خود را به عراق بازگردند. هدف اینبار حمله به زندانها و آزادی سازی نیروهای سنی در بند است که توسط دولت «نوری المالکی» بازداشت شده اند. در پی حمله به زندانها و آزادی سازی زندانیان، بسیاری از آنها به گروه IS میپوندند. از سال ۲۰۱۳ در بیشتر تظاهرات سنی مذهبی ها در عراق پرچم  IS به پرواز در میاید و تظاهرکنندگان خود را بخشی از گروه «داعش» میدانند. «هوشیار زیبباری» وزیر کردتبار عراقی اشاره دارد این دوره از شکل اعتراضات گروههای سنی مذهب در عراق که حال حامی گروه IS میباشند، نقطه چرخشی در اعتراضات این گروه است؛ یعنی رو در رو قرار دادن مردم سنی مذهب با پلیس عراق.

در آپریل ۲۰۱۴ در شهر «هُویجیا» یک برخورد شدیدی بین نیروهای معترض از یک سو و پلیس و ارتش عراق از سویی دیگر رخ میدهد که در این درگیری صدها تظاهر کننده بطرز وحشیانه ای توسط شلیک پلیس و ارتش بسوی آنها جان خود را از دست میدهند. روشن بود تظاهر کنندگان با روشی صلح آمیز اقدام به اعتراض کرده بودند. بسیاری از شاهدین بین المللی معتقدند مسئولیت کشتار صدها شهروند سنی مذهب عراقی در «هُویجیا» بعهده «نوری المالکی» است. با کشتار مردم «هُویجیا» گروه  ISبه مردم سنی مذهب در سراسر عراق هشدار میدهد که دیگر تظاهرات آرام و صلح آمیز علیه دولت «نوری المالکی» کارساز نخواهد بود و بی نتیجه است و کشتار مردم «هُویجیا» اثبات میکند که سنی مذهبی ها در عراق برای مطالبه حقوق خود میبایست دست به اسلحه ببرند و مسلحانه علیه دولت شیعه « نوری المالکی» قیام کنید.
از پیش هم بسیاری از شخصیت های سنی مذهب عراقی به آمریکا هشدار داده بودند که با ترک خاک عراق توسط ارتش آمریکا، «نوری المالکی» پایبند بقول اش نخواهد بود و او برای حذف نیروهای سنی مذهب در عراق اقدام خواهد کرد که در آنصورت ما ناچار هستیم برای دفاع از خود و آرمانهای خود دست به اسلحه ببریم.
6 روایت چگونگی آغاز جنگ داخلی (مذهبی) در عراق

سه ماه بعد از کشتار «هُویجیا» گروه IS به زندان «ابوقُریب» حمله میکند و حدود ۵۰۰ زندانی سنی مذهب را آزاد میکند. زندان «ابو قُریب» به فاصله ۱۲ کیلومتر از فرودگاه بغداد و ۲۰ کیلومتر از پایتخت قرار گرفته است. «هوشیار زیبباری» در گفتگویی با «نوری الماکی» به او هشدار میدهد ارتش کنونی عراق قادر به مقابله با نیروهای IS نمیباشد و ما ناچار هستیم برای اینکه «دمکراسی» در عراق را نجات دهیم از آمریکائیان درخواست کمک کنیم. از این رو در بیستم اکتبر ۲۰۱۳، «نوری المالکی» برای بار دوّم به آمریکا سفر میکند تا درخواست کمک دولت خود علیه «داعش» را مستقیماً به اوباما ارائه دهد. «هوشیار زیبباری» در ادامه این مصاحبه اشاره میدارد که ارتش عراق دیگر هیچ کنترلی بر مرزهای مشترک عراق و سوریه ندارد و به لحاظ تسلیحاتی قادر به مقابله با تسلیحات پیشرفته IS نمیباشد. در گفتگو بین اوباما و «نوری المالکی»، رئیس جمهور آمریکا با ارسال تسلیحات نظامی به عراق برای تقویت قوای نظامی این کشور مخالفت میکند و «نوری المالکی» تصمیم رئیس جمهوری آمریکا را اقدامی غیر سیاسی تقلی میکند. اوباما در این ملاقات به «نوری المالکی» میگوید شما به تسلیحات مدرن نظامی نیازی ندارید و دولت کنونی عراق میبایست روش سیاسی خود را تغییر دهد. ناظرین معتقدند پس ازاین دیدار رابطه آمریکا و دولت «نوری المالکی» نسبت به گذشته رو به سردی میگذارد.
در دسامبر سال ۲۰۱۳، «نوری المالکی» حملات خود علیه سیاستمداران سنی در حکومت را تشدید میکند. این بار به سراغ نماینده سنی مذهبی های پارلمان، «احمد آل – وانی»، میرود. «احمد آل – وانی» در اجتماع بزرگی از سنی ها معترض به «نوری المالکی» حملات شدیدی را به «نوری المالکی» میکند و به او هشدار میدهد که تحمل گروه های سنی مذهبی در عراق حد معینی دارد. پس از این سخنرانی شدید اللحن از سوی «احمد آل – وانی»، نیروهای امنیتی دولت بخانه او یورش میبرند. در این یورش برادر « آل-وانی» که در منزل او میبود کشته میشود و «احمد آل –وانی» دستگیر میشود و پس از آن کسی از سرنوشت او مطلع نمیباشد. پس از دستگیری «آل – وانی»، «نوری المالکی» نیروهای نظامی تحت فرماندهی خود را به شهر «رامادی» گسیل میدارد تا مرکز اعتراضات گروه های سنی مذهب که در این شهر متمرکز میبودند درهم شکنند. اقدامات خشونت آمیز ارتش عراق علیه مردم «رامادی» موجب فاجعهء دیگری در عراق میشود. بدنبال حمله نیروهای نظامی ارتش عراق به شهر «رامادی» بلافاصله نیروهای نظامی IS دست بکار شده و با یک سازماندهی نظامی گسترده به بهانهء دفاع از سنی های این شهر وارد «رامادی » میشوند. این حمله در واقع برگ جدیدی از جنگ داخلی در عراق را بازمیگشاید که در ابعاد وسیعی تر جنگ مذهبی مابین گروه های سنی و شیعه در این کشور را تشدید میبخشد.
«لئون پونتی» وزیر دفاع آمریکا اظهار میدارد بدلیل اینکه شیعیان عراقی نمیخواهند سنی ها در امور سیاسی این کشور دخالتی داشته باشند، گروه IS تبدیل به هیولای میگردد که مدعی است ناجی مردم سنی این کشور در مقابل تجاوزات دولت شیعه عراق برهبری «نوری المالکی» است.

جنگ در «هُویجیا» چند روزی ادامه مییابد و ارتش عراق قادر به مقابله با سازمان نظامی گروه IS نمیباشد. پس از بحران «هُویجیا»، IS نیروهای خود را متوجه «موصل» میکند. «هوشیار زیبباری» به « نوری المالکی» هشدار میدهد که شرایط سیاسی در عراق بسیار بغرنج شده است و IS قصد دارد به «موصل» حمله کند. نه تنها « نوری المالکی» موضوع حمله به «موصل» را جدی نگرفت بلکه آمریکائیان هم به آن بی توجه میشوند. البته کاخ سفید عدم ارسال تسلیحات نظامی جهت کمک به دولت « نوری المالکی» برای مقابله با حملات IS به شهر «موصل» را انکار میکند و اعلام میشود بر اساس اسناد موجود دولت آمریکا تصمیم میگیرد تعدادی هلیکوپتر مدل آپاچی و به میزان لازمی موشک های دور برد را به عراق ارسال دارد، که البته ارسال هلیکوپترها از سوی کنگره پذیرفته نمیشود. «هوشیار زیبباری» کمک های تسلیحاتی به عراق از سوی آمریکا را رد نمیکند ولی آنها را کافی نمیداند.

در ماه ژوئن ۲۰۱۴ ، IS تعدادی از جنگجویان انتحاری خود را به داخل شهر «موصل» روانه میکند که پس از چندین انفجاری انتحاری بالاخره در ششم ژوئن ۲۰۱۴ نیروهای IS از قسمت شمال وارد شهر «موصل» میشوند و بشدت مورد استقبال ساکنان این بخش از شهر قرار میگیرند. ارتش عراق از سوی IS چون یک ارتش شیعه ارزیابی میشد و بخشی از ارتش مستقر در «موصل» بدون کوچکترین مقاومتی پادگانها را ترک گفته و از شهر خارج میشوند. گفته میشود حدود ۸۰۰ چریکهای IS با حمایت ساکنین شهر «موصل» موفق میشوند که شهر ۸ میلیونی «موصل» را بسرعت اشغال بکنند، بگونه ایکه رهبران خود IS هم از این واقعه تعجب میکنند. همچنین اشاره میشود این تعداد چریک بقصد حمله به زندانهای شهر «موصل» آمده بودند تا زندانیان سنی در زندان را آزاد کنند، حال آنها تمامی شهر موصل را در اشغال خود دارند. با سقوط «موصل»، IS موفق میشود بسیاری از سلاحهای آمریکایی را که در پادگانهای این شهر موجود بودند در اختیار بگیرند. آروزی که هرگز نصیب «بن لادن» هم نشد. پس از تصاحب «موصل» چریکهای IS به سمت بغداد حرکت کردند و در بین راه بسوی بغداد موفق میشوند شهرهای «هُویجیا»، «تیاره»، «تکریت» و «الشریعت» را هم به اشغال خود درآورند. در «تکریت» موفق میشوند صدها سرباز عراقی را به اسارت بگیرند. آنها بلافاصله همه دستگیرشدگان را اعدام کرده و از صحنه اعدام آنها فیلم تهیه کرده و به سراسر جهان مخابره میکنند. ۲۹ ژوئن پس از پیشرویهای برق آسای IS بلافاصله اعلام موجودیت «خلافت اسلامی» مطرح میشود. پس از آن چریکهای IS  تمامی علامتهای مرزی بین عراق و سوریه را از بین میبرند و اعلام میدارند بزودی مرزهای اردن، لبنان و تمامی کشورهای خاورمیانه را از میان برداشته و «خلافت اسلامی» را در سرتاسر خاورمیانه برپا خواهند کرد.

پس از اشغال «موصل» ، «ابوبکر بغدادی» وارد «موصل» میشود و در بزرگترین مسجد این شهر نماز جماعت برگزار میکند. این اتفاق در گذشته نه برای «بن لادن» و نه برای «الظواهری» رهبران گروه القاعده پیش آمده بود که بتوانند بصورت علنی در نقطه ای از خاک افغانستان نماز جماعت بخوانند.

پس از سخنرانی «البغدادی» چریکهای IS به سمت سوریه راهی میشوند تا جهاد اسلامی خود را در سوریه به اتمام برسانند. تفاوتی که بین IS و گروه القاعده مشاهده میشود این است که چریکهای IS تحت آموزش افسران با تجربه صدام حسین تعلیمات نظامی خود را میبینند، امری که برای جنگجویان القاعده و طالبان هرگز پدید نیامد. چریکهای IS کاملاً دوره های آموزشهای نظامی لازم را پشت سر میگذارند که چگونه بتوانند از ابزار و آلات پیشرفته نظامی که تصاحب کرده اند استفاده کنند و آنها را بکار گیرند. این امر ممکن نمیشد جز با آموزشهای نظامی که افسران ارتش عراق و وابستگان نظامی حزب بعث عراق بدانها میدادند.
در ماه آگوست ۲۰۱۴ چریکهای IS به منطقه کردستان عراق وارد میشوند تا بتوانند کنترل خود بر کردستان عراق را ممکن سازند. در ابتداء موفق میشوند با داشتن سلاحهای پیشرفته آمریکایی پیشروی های محسوسی در منطقه کردستان داشته باشند. با این پیشروی آنها موفق میشوند دیگر گروههای اقلیت در خاک عراق را به اسارت بگیرند از جمله ایزدی ها، ترکمانها و دیگر گروههای کوچک مسیحی. در آغاز به اسرا گفته میشود یا تغییر دین بدهید و مسلمان شوید و یا اینکه منازل خود را ترک گویید و به کردستان عراق مهاجرت کنید. هزاران ایزدی ناچار میشوند محلهای سکونت خود را ترک کنند و پس از آن چریکهای IS تصمیم میگیرند که به سمت «اربیل» که پایتخت کردستان عراق میباشد حرکت کنند.

اربیل به لحاظ موقعیت سوق الجیشی و اقتصادی نه تنها برای کردها اهمیت دارد بلکه بسیاری از شرکتهای بزرگ نفتی جهان در این شهر سرمایه گذاریهای کلانی را انجام داده اند.

از جمله شرکتهای نفتی که در موصل سرمایه گذاری کرده اند  Total«توتال»، Chevron«چِورُن»،  Exxon «اِکسون» وGazprom Naft «گاز پرُم نفت» هستند. پس از تهدید «اربیل» توسط چریکهای IS، آمریکائیها مجبور میشوند از خودشون واکنش نشان دهند و در بحران «اربیل» دخالت کنند. در رابطه با «اربیل» جنگنده های آمریکایی به مراکز استقرار  ISحمله میکنند و همزمان با ارسال کمکهای تسلیحاتی بیشتری به عراق اعلام میدارند که اگر «نوری المالکی» قدرت را ترک گوید و استعفا بدهد آنها کمک های نظامی خود به دولت عراق را افزایش خواهند داد. در مقابل حملات هوایی جنگده های آمریکایی به مرکز نظامی IS در حوالی «اربیل»، گروه IS به تلافی اقدام حملات هوایی آمریکا شروع به اعدام و سربردن زندانیان خود که اکثراً خبرنگاران غربی و آمریکایی میباشند میکند. نخستین این قربانیان James Wright Foley  بود که شهروند آمریکایی بود. آنها همچنین هزاران اسیر خود را بصورت علنی اعدام کرده و صحنه های اعدام را از طریق رسانه های عمومی به سراسر جهان مخابره میکنند تا با ایجاد وحشت در دل مردم بومی مناطق تحت اشغال خود، پیشرویهای خود برای اشغال شهرهای بیشتر یکی پس از دیگری را ممکن سازند.

رئیس ستاد نیروهای نظامی آمریکا، ژنرال «دمپسی» معتقد است IS یک تهدید جدی علیه منافع آمریکا و اروپا در منطقه است و علاوه بر آن اقدامات وحشیانه IS جنگ بین سنی و شیعه در کل خاورمیانه را تشدید خواهد کرد. پس از حمله به «کوبانی» بزرگترین شهر کردنشین سوری، اوباما اعلام داشت که نیروهای هوایی آمریکا با تصمیم دولت او بنا دارد در «کوبانی» دخالت کند و مراکز نظامی IS را مورد هدف قرار دهد. اوباما همچنین موفق میشود در حمله هوایی به «کوبانی» توافق همکاری ۲۰ کشور دوست آمریکا را جهت اقدامی مشترک بدست آورد. در آنسوی مرز «کوبانی» دولت ترکیه قرار گرفته که از ارسال کمک و تقاضای آمریکا برای همکاری سرباز میزند و هیچ اقدام کمکی برای دفاع از «کوبانی» را نمی پذیرد. دولت آمریکا هم همزمان اعلام میدارد که ارتش آمریکا به تنهایی برای حل این معضل سیاسی و نظامی اقدام نخواهد کرد. آمریکا معتقد است جنگ داخلی در عراق و سوریه یک بحران منطقه ای است و پیش از هر چیز حکومتهای منطقه ای میبایست برای حل این بحران اقدام ورزند. با توجه به همهء پیشرویهایی که IS در سوریه و عراق کرده است، رئیس جمهوری امریکا امیدوار است نخست وزیر کنونی عراق «حیدر علی آبادی» تلاش ورزد تعداد کمتری از قبایل سنی مذهب عراقی به گروه IS بپوندند، چرا که بدون همکاری و نزدیکی قبایل سنی مذهب با IS دولت عراق قادر نخواهد بر این بحران نظامی فایق آید. علیرغم همه مشکلات و بحران نظامی که سرتاسر منطقه را فرا گرفته است، اختلاف بین فرمانده ستاد نیروهای نظامی امریکا، ژنرال «دمپسی» و رئیس جمهوری امریکا بیشتر مشهود و قابل لمس است. ژنرال «دمپسی» از جمله افسران ارتش آمریکا است که معتقد است بدون گسیل نیروی نظامی زمینی ما قادر نخواهیم بود برIS پیروز شویم، در صورتیکه اوباما همچنان معتقد است با حملات هوایی و قدرت نیروهوایی آمریکا میبایست به موجودیت IS پایان ببخشیم. در حال حاضر گروه IS بخشی بزرگی از شهر «انبار» که در نزدیکی پایتخت این کشور، «بغداد»، میباشد در اشغال خود دارد. شهری که در نزدیکی یکی از مراکز استقرار فرماندهان نظامی آمریکایی قرار دارد که در حال بررسی این نقشه میباشند که چگونه و با چه روش نظامی میبایست بر این بحران چیره شد.
 7 تهدید امنیت جهانی توسط «داعش»

در شرایط کنونی نیروهایی معینی در خاک سوریه بر علیه «داعش» به مقاومت برخاسته اند. از جمله این گروه های نظامی سازمانی است تحت عنوان YPG که بیشترین کمک های نظامی خود بویژه در امر تعلیمات نظامی را از سوی نیروهای کرد «کوبانی» دریافت میکند که در شمال سوریه مستقر هستند. در واقع این بحران نظامی موقعیت کردهای کوبانی در آینده سیاسی کشور سوریه را تا حدودی مشخص و تقویت کرده است. بدین معنا اگر در آینده «داعش» در سوریه موفق نگردد «خلافت اسلامی» خود را بر پا دارد و دولت متعارفی پس از بشار اسد در سوریه بر سر کار آید، کردهای کوبانی یک مدعی تقسیم قدرت در سوریه خواهند شد و با توجه به اینکه امروز دیگر شهروندان کرد سوری از تجارب نظامی بالایی برخوردار هستند که در جنگهای داخلی این کشور بدست آورده اند. امّا این بحران بقول آمریکائیان برایش نمیشود به این زودی پایانی تصور کرد و یکشبه گروه «داعش» را خلع سلاح و نابود کرد.

و خطری دیگری که امروز از سوی «داعش» پیش از هر چیز امنیت جهانی را تهدید میکند پیوستن هزاران جوان شهروند غربی است به این سازمان تروریستی است که تعلقات دینی اسلامی دارند و شهروندان اروپایی محسوب میشوند. بسیاری از آنها در جبهه های جنگ سوریه و عراق حضور داشته اند و تعلیمات نظامی دیده اند و حال پس از کسب تجربیات نظامیگری به کشورها و شهرهای خود در اروپا بازگشته اند که در واقع خطر عملیات نظامی آنها در شهرهای بزرگ اروپایی جان شهروندان این کشورها را بشدت تهدید میکنند.

منابع :


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر