۲۰ تیر ۱۳۹۶

کتاب چهره های سکولاریسم


چهره های سکولاریسم
Sindre Bangstad

از انتشارات دانشگاه اسلو (Oslo) -2009


«چهره های سکولاریسم»
پیشگفتار
در ادامهء سلسله مقالاتی که در طی سالهای اخیر در خصوص مفهوم سکولاریسم منتشر کرده ام، اینبار تصمیم گرفتم مدّتی خود را درگیر ترجمه بخشهایی از کتاب «چهره های سکولاریسم» (Sekularismens aniskten) بکنم که بنظرم این نوشتارها از چند سو بسیار مهّم میباشند. نخست آنکه نویسنده این کتاب آقای Sindre Bangstad ، در دو حوزه، تئوریک و عملی، پژوهش خود در خصوص مفهوم سکولاریسم و پروسهء سکولاریزه شدن جوامع گوناگون را ارائه میدهند. بویژه در حوزهء عملی در رابطه با سکولاریزه شدن جوامع، آقای Bangstad مشاهدات خود را بر کشورهای غیر اروپایی متمرکز کرده که اساسا ً نه کانون و نه منشاء تدوین و تئوریزه کردن مقوله سکولاریسم بوده اند. از این رو وقتیکه آقای Bangstad پژوهش خود را بر عملکردهای دولتهای غیر اروپایی جهت پیشبرد دمکراسی متمرکز میکند، همزمان به نظرات فلاسفه غربی در خصوص مفهوم سکولاریسم باز میگردد که چگونه این مقوله، یعنی سکولاریسم، در جوامع غربی تعریف و بازده عملی خود را به نمایش گذاشته است. از این رو است که این کتاب را بسیار با اهمیت قلمداد کرده که هم به منشاء و مفهوم واقعی سکولاریسم به لحاظ تئوریک تکیه میکند و هم به تجارب عملی کشورهای غیر اروپایی که چگونه آنها برای دست یافتن به دمکراسی از تولیدات فکری فلاسفه سیاسی غیربومی بهره میجویند.
کوروش اعتمادی
برای دریافت ترجمە کتاب «چهره های سکولاریسم» بە صورت PDF  اینجا کلیک کنید 

جنگ علیه تروریسم، فقط یک آزمایش مقدماتی


جنگ علیه تروریسم، فقط یک آزمایش مقدماتی

هراس از حمله نظامی به ایران و آغاز جنگی بزرگ در خاورمیانه مرا واداشت تا در خصوص پیامدهای ناگوار این فاجعه انسانی، مقاله ای را که در پنج سال پیش (جولای ۲۰۰۵) ترجمه کردم  مجددا ً انتشار دهم. جنگ علیه تروریسم، فقط یک آزمایش مقدماتی اثر پرفسورً میکائیل هاردت ً استاد دانشگاه  دوک در امریکا، دربرگیرنده دیدگاههای لژیونرهای نظامی و نومحافظه کاران امریکایی پیرامون استراتژی نظامی امریکا در خاورمیانه میباشد. در این نوشتار کوتاه پرفسور «هاردت » به دو استراتژی نظامی که در دستگاههای نظامی امریکا مطرح است، اشاره میکند؛ بهره جستن از مدرنترین تکنولوژی نظامی جهت پایین نگه داشتن میزان تلفات انسانی ارتش آمریکا در جنگ و تغییر مرزهای جغرافیایی کشورهای بزرگ بجای سرنگونی حکومت های یاغی، آنهم بمنظور پیشرفت «دموکراسی» در خاورمیانه است. از سویی دیگر با توجه به رقابت دو قدرت بزرگ جهانی چین و روسیه با آمریکا جهت تسلط برمنابع انرژی خاورمیانه و دریای خزر و خطر رشد اسلام بنیادگرا، احتمال بروز یک بحران نظامی در منطقه دور از انتظار نیست. در این بین جمهوری اسلامی به سبب حمایتهای خود از گروهای مسلح بنیادگرای اسلامی و پیشبرد پروژه های تولید سلاح هسته ای، یکی از عوامل برهم زدن توازن قوا و تشدید بحران جنگی در منطقه است. مقاله در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر نوشته شده است که در آنزمان دکترین نظامی وزیر دفاع وقت دولت آمریکا آقای رُنالد رامسفلد نفوذ قابل ملاحظه ای در دستگاه نظامی آمریکا داشت. در واقع دکترین نظامی آقای رامسفلد در امور خاورمیانه در دوران اشغال عراق توسط ارتش آمریکا راهبرد قطعی پیدا کرد. امّا آنچه که در این نوشتار کوتاه از اهمیت بسزائی برخوردار است و انگیزه مجدد انتشار این مقاله را موجب شد، مطرح شدنِ دوباره گزینه نظامی از سوی بخشی از دستگاه رهبری دولت آمریکا برای حل بحرانهای کنونی در خاورمیانه است که در صورت وقوع و آغاز جنگ یقینا ً موجودیت و استقلال کشورهای بزرگ از جمله ایران سخت بمخاطره خواهد افتاد.

کورش اعتمادی
استهکلم
۱۱ سپتامبر ۲۰۱۰
koroush_etemadi@hotmail.com
      
****