۱۸ خرداد ۱۳۹۹

«نظم نوین» جهانی در کش و قُوس استقرار خود در پسِ دستانی «پنهان»








طراحان اصلی طرح برپایی کانون های بحران در جهان که خود از سردمدارن اصلی بنگاههای مالی بین المللی میباشند، از دهه ها پیش در این اندیشه بوده اند، که «نظم نوین» جهانی پیش از هر چیز نیازمند یک آکتور قدرتمند و مسلط جهانی است که با اقتدار تمام و پنجه های آهنین در سطحی بین المللی، بقای «امنیت» سرمایه مالی را تأمین کند. اما پیش از دست یافتن به این «نظم نوین» مقتدارانه میبایست مقدمات کار فراهم گردد، آنهم بی نظمی، جنگ و خونریزی در سطوح جهانی است، تا اینکه روزی با تشدید بحرانهای ویرانگرایانه، افکار عمومی براحتی پذیرای اقتدار این یگانه «ابرقدرت» اقتصادی بر جهان گردد؛ جمهوری خلقِ چینِ کمونیست.

کوروش اعتمادی
8 ژوئن 2020




****

روشن است میبایست از طرح و استقرار «نظم نوین» جهانی بسرگردگی دولتمردان جمهوری خلقِ چین کمونیست، سخت بوحشت افتاد. امّا گفته میشود در واقع گردانندگان برپایی این طرح هراسناک، بخشی از آکتورهای مالی و سیاسی گاه پنهان بین المللی هستند که در آغازِ راه جهت بر هم زدن نظم نسبتاً ثابت سیاسی و براه انداحتن آشوب و ناامنی در جهان، خاورمیانه را بعنوان کانون بحران برگزیدند. یعنی مستعدترین منطقه جهان که ارزیابی شد میتواند آبستن حوادث سیاسی بغرنج در عرصه بین المللی محسوب شود که از آن میان دامنهء آنارشی و بی نظمی در آن بسرعت به دیگر اقصی نقاط دنیا منتقل گردد. بنظر میرسد حساب و کتابهای گروه توطئه گر بّورس جهانی در انتخاب کانون آشوب در جهان، یعنی خاورمیانه، کاملا درست میبود. از این رو میبایست برای شعله ور کردن آتش جنگ، آشوب و انسان کشی آکتور سیاسی مناسبی را برای آن یافت. بدین سبب گروه بّورس جهانی در مقابله با نظم موجود، ملایان در ایران و اسلامگرایی افراطی در منطقه را برگزیدن تا با هم پیمانی نهانی با آنها، آتش جنگ و ناامنی در سرتاسر خاورمیانه را شعله ور سازند. در واقع میتوان مدعی شد که برگماردن ملایان بر قدرت در 41 پیش در ایران، همان کاشتن تخم نفاق بین گروهبندیهای مختلف اسلامگرایی و مردم منطقه شد که به تثبیت نطفه جنگ، و توسعه آشوب و ناامنی در کلیدی ترین نقطه جهان شد که به لحاظ ذخایر ارزشمند انرژی اش و وقفه در بازتولید این ماده حیاتی، اقتصاد جهانی را در ورطه بحرانی مهلک سوق دهند.

و اما از سویی دیگر در ایام کنونی پس از 40 سال جنگ و خونریزی و آشوب در خاورمیانه بعنوان بزرگترین کانون بحران در جهان، بحرانِ «کُوید 19» مزید بر تعمیق یافتن ناامنی سیاسی و اقتصادی درجهان شده است تا با تشدید بحرانهای اقتصادی و تجاری در مراکز قدرتمند اقتصادی دنیا، فروپاشی «نظم کنونی» جهان هر چه سریعتر میسر گردد. آنچه که قرار است در نهایت در این فاز جدید آشوبگری نتیجه گیری شود، سقوط بزرگترین بنگاههای اقتصادی و تجاری در جهان میباشد که در نهایت با واگذاری آنها با نازل ترین قیمت ها به تنها «ابرقدرت» اقتصادی جهان، جمهوری خلق چین، «نظم نوین» جهانی بسرکردگی چین متولد گردد.  

طراحان اصلی طرح برپایی کانون های بحران در جهان که خود از سردمدارن اصلی بنگاههای مالی بین المللی میباشند از دهه ها پیش در این اندیشه بوده اند، که «نظم نوین» جهانی پیش از هر چیز نیازمند یک آکتور قدرتمند و مسلط جهانی است که با اقتدار تمام و پنجه های آهنین در سطحی بین المللی، بقای «امنیت» سرمایه مالی را تأمین کند. اما پیش از دست یافتن به این «نظم نوین» مقتدارانه میبایست مقدمات کار فراهم گردد، آنهم بی نظمی، جنگ و خونریزی در سطوح جهانی است، تا اینکه روزی با تشدید بحرانهای ویرانگرایانه، افکار عمومی براحتی پذیرای اقتدار این یگانه «ابرقدرت» اقتصادی بر جهان گردد.

بیجهت نیست در فاصله زمانی کوتاه پس از فروپاشی بلوک کمونیستی در شرق اروپا و باز شدن درهای بسته اقتصاد دولتی چین کمونیست به روی جهان آزاد، اداره بخشهایی بزرگ از تجارت و تولید اروپا و آمریکا و دیگر اقصی نقاط جهان در اختیار این دو ابر قدرت شرقی و بویژه چین قرار میگیرند.  بناگهان در های تجارت، سرمایه گذاری و زیستن شهروندان این دو کشور مزبور که فرسنگ ها با فرهنگ جهان آزاد فاصله دارند، گشوده میشوند تا در بزنگاهی تاریخی، سنگ استیلای آنان بر این جهان تکمیل و محرز گردد.

و نیز هم اکنون «کُوید 19» در تسریع گسترش بی نظمی و آنارشی بویژه در کشورهای بزرگ صنعتی غربی، پیش زمینه های استقرار «نظم نوین» جهانی به سردستگی چین را میسر میسازد. چندان هم پُر بیراه نیست وقتیکه رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در نخستین مصاحبات مطبوعاتی خود در خصوص ویروس «کُوید 19» تاکید میورزد؛ «کُوید 19» یک « ویروس چینی» است، بی آنکه ذره ای هم از دردسرهای بین المللی این ادعا باکی داشته باشد. او بارها در مصاحبات مطبوعاتی خود در برملا شدن دستهای پنهانِ شیوع و همه گیر شدن بیماری ناشی از «کُوید 19» بر جهان، تأکید میورزد این ویروس « ویروس چینی» که راز نهان و مقابله با آن تنها در اختیار چینی ها است که تا بامروز جهانیان از آن بیخبرند. 

در همین رابطه لازم است متذکر شوم علیرغم کشتارهای بیشمار شهروندان جهان بواسطه «کُوید 19» که هر روزه در سرتاسر جهان منتشر میگردد، تلفات جانی در چین از 18 آپریل به نقطه صفر رسیده است. یعنی اینکه چینیها در راه مقابله با ویروس «کُوید 19» به راهکارهای درمانی دست یافته اند، که بقول ترامپ جهانیان از آن ناآگاه هستند.  

و اما نیز بنظر میرسد که گسترش جنبش های اعتراضی خشونت گرا در آمریکا و محتملاً در اروپا در آینده، ادامهء همان نا امنی و آشوب در خاورمیانه بزرگ باشد، که در غایت تحقق «نظم نوین» جهانی را امکان پذیر سازد. چرا که پدیداری «نظم نوین» جهانی پیشتر نیازمند آنارشی، هرج و مرج، جنگ و آدم کشی است تا در بستر آن اقتداری سرکوبگرایانه و مطلقی بر پا گردد، تا سود آوری سرمایه مالی بین المللی برای چپاول بیشتر در آینده، «مطمئن» تر فراهم آید.