طراحان اصلی ایجاد کانون های بحران در جهان
که خود از دست اندرکاران بنگاههای مالی بین المللی میباشند، از دهه ها پیش در این اندیشه
بوده اند، که «نظم نوین» جهانی پیش از هر چیز نیازمندِ یک آکتور قدرتمند است که با اقتدار تمام «امنیت» سرمایه
مالی جهانی را تأمین کند. اما پیش از دست یافتن به این «نظم نوین» جهانی میبایست
مقدمات کار فراهم گردد؛ آنارشیگری و ایجاد کانونهای جنگ و خونریزی در سطح جهان تا با تشدید بحرانهای ویرانگرایانه، افکار عمومی برای پذیرش اقتدار این «ابرقدرت» اقتصادی بر جهان را آماده کنند که از ظرفیت های بالای نظامی هم برخوردار است.
کوروش اعتمادی
۲۴ دسامبر ۲۰۲۴
koroush_etemadi@hotmail.com
در کُوران ایجادِ «نظم نوین» جهانی، خاورمیانه بعنوان مستعدترین کانون بحران برگزیده شد. این کانونِ بحران چه به لحاظ تاریخی و چه بواسطه امکانات مالی و انسانی همیشه مورد توجّه اقتدارگران جهانی بوده که میتواند همیشه آبستن حوادث سیاسی بغرنج در عرصه
بین المللی باشد. یکی دیگر از ویژگی های خاورمیانه با دیگر مناطق جهان این است که دامنهء آنارشیگری و بی نظمی در آن بسرعت به دیگر
اقصی نقاط این منطقه سرایت میکند. بنظر میرسد حساب و کتابهای دسته توطئه گران سرمایه جهانی
در انتخاب کانون آشوب، یعنی خاورمیانه، کاملا درست بوده و از این رو
میبایست در ابتداء برای شعله ور کردن آتش جنگ، آشوب و انسان کشی آکتور سیاسی مناسبی را برای
آن یافت. ملایان در ایران و
اسلامگرایی افراطی در منطقه از بهترین برگزیدگانی هستند که بسهولت میتوانند آتش جنگ و
ناامنی در سرتاسر خاورمیانه را شعله ور سازند. در واقع میتوان مدعی شد که برگماردن
ملایان بر قدرت در ۴۶ سال پیش در ایران، منجر به کاشتن تخم نفاق، گسترش جنگ و خونریزی در بین گروهبندیهای مختلف
اسلامگرا شد که نهایتاً این توسعه ناامنی طرح تحقق «خاورمیانه جدید» را ممکن خواهد کرد. قرار است در خلال این بحران جنگی، نقشه ژئوپُلتیک جدیدی در خاورمیانه تحقق یابد؛ کشورهای بزرگ تجزیه و به دول خودمختار کوچکتر تبدیل شوند تا مدعیان قدرت در منطقه با خیال آسوده تری حکمرانی کنند.
و از سویی دیگر نیز شاهد بودیم که بحرانِ «Covid 19» مزید بر علّتِ تعمیق یافتن ناامنی سیاسی و اقتصادی در سطح جهان شد تا با تشدید
بحرانهای اقتصادی و تجاری در مراکز قدرتمند اقتصادی دنیا، تحقق«نظم نوین»
جهانی هر چه سریعتر میسر گردد. «Covid 19» موجب شد که در مدت زمان کوتاهی ورشکستگی بنگاههای اقتصادی بویژه در کشورهای بزرگ صنعتی غربی، پیش زمینه های استقرار «نظم نوین» جهانی به سردستگی چین را ممکن سازد. چندان هم پُر بیراه نگفت وقتیکه رئیس جمهور اسبق آمریکا، دونالد ترامپ، در نخستین مصاحبات مطبوعاتی خود در خصوص ویروس «Covid 19» تاکید میورزید که «Covid 19» یک «ویروس چینی» است. او بی آنکه ذره ای از دردسرهای بین المللی هراسی داشته باشد، بارها در مصاحبات مطبوعاتی خود تأکید داشت راز مقابله با این ویروس جهانگیر تنها در اختیار چینی ها است که تا بامروز هم جهانیان را از آن بیخبر نگه داشته اند. آنچه که قرار بود در نهایت در این فاز جدید بحران اتفاق بیافتد، سقوط بزرگترین بنگاههای اقتصادی و تجاری در جهان بود که در
نهایت با واگذاری آنها با نازل ترین قیمت ها به «ابرقدرت» اقتصادی جهان یعنی جمهوری خلق چین، «نظم نوین» جهانی بسرکردگی این حکومت تمامیتخواه و قصی القلب تکمیل گردد.
طراحان اصلی ایجاد کانون های بحران در جهان که خود از دست اندرکاران بنگاههای مالی بین المللی میباشند، از دهه ها پیش در این اندیشه بوده اند، که «نظم نوین» جهانی پیش از هر چیز نیازمندِ یک آکتور قدرتمند است که با اقتدار تمام «امنیت» سرمایه مالی جهانی را تأمین کند. اما پیش از دست یافتن به این «نظم نوین» جهانی میبایست مقدمات کار فراهم گردد؛ آنارشیگری و ایجاد کانونهای جنگ و خونریزی در سطح جهان تا با تشدید بحرانهای ویرانگرایانه، افکار عمومی برای پذیرش اقتدار این «ابرقدرت» اقتصادی بر جهان را آماده کنند که از ظرفیت های بالای نظامی هم برخوردار است.
بیجهت نیست در فاصله زمانی کوتاه پس از فروپاشی
بلوک کمونیستی در شرق اروپا و باز شدن درهای بسته اقتصاد دولتی چین کمونیست به روی
جهان آزاد، اداره بخشهایی بزرگ از تجارت و تولید اروپا و آمریکا و دیگر اقصی نقاط
جهان در اختیار این ابر قدرت شرقی قرار گرفت.
و اما گسترش جنبش های اعتراضی دمکراسیخواه در خاورمیانه و پیروزی آنها بر خشونت گران اسلامگرا در قدرت، تنها راه برون رفت از این نظم بردگی است که چون اختاپوسی خونآشام تارپود زندگی مردمان منطقه را در پنجه های ستُرگ خود باضمحلال کشانده است. جهان نیازمند انقلابی دیگر است تا با کوتاه کردن دستهای مخوف بازیگران اصلی بازار جهانی و اختاپوس جمهوری اسلامی امنیت و زندگی انسانی را به این کره خاکی بازگردانند.