۱۹ خرداد ۱۳۹۷

جبهه ملی؛ شیر بی یال و دم و اشکُم





مگر شما این حق را دارید با سوء استفاده و جعل مفاهیم سیاسی، جبهه ملی ایران را محدود به این مقدار کم کنید و همهء درها را برای تشکیل یک جبهه ملی واقعی همه گستر مسدود کنید؟ شما چگونه این جسارت را بخود راه داده اید بنام جبهه ملی ایران از در آشتی و همسوئی با رژیمی برآیید که فرقه ای است و ضد ایرانی؟ و از یک سو کوشش کنید با کُرنش در مقابل آن امنیت ملی و موجودیت ایران را بمخاطره بیاندازید؟ این حکومت ضد بشر، زن ستیز و کودک آزار کجای اش به ایران، تاریخ و فرهنگ ایرانی شبیه است و یا تعلق دارد که در تمامی اطلاعیه های خود نام ایران را به آن اطلاق میکنید و رفتارهای خصمانه و سوداگرانه این رژیم اسلامی را به پای ایران گذاشته تا روزی این داوری ناروای شما مورد سوءاستفاده دشمنان ایران قرار گیرد تا خاک این مملکت را به تُوبره کشند؟

همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی به سبب ویژگیهای سیاسی و فرهنگی اش نه تعلق خاطری  به مردم ایران دارد و نه متناسب صلح، ثبات و دوستی در منطقه میباشد . وجود و تداوم موجودیت چنین رژیمی تداوم هر چه بیشتر بحران و انشقاق بین مردمان ایران و به آشوب کشاندن منطقه است تا جایی که همین حکومت ضد ملی، ایران را تا آستانه یک جنگ منطقه ای ویرانگر سوق دهد. در نتیجه سقوط این حکومت تضمینی است برای ماندگار شدن ایران و سرفرازی ملت ایران.

کوروش اعتمادی
9 جولای 2018


****

تعاریف غیر واقعی و جعل برخی از مفاهیم اجتماعی، بویژه در حوزهِ سیاست، از دیر باز در بین محافل سیاسی ایرانی امر رایجی بوده است. این هنجارشکنی ها گاه بر سر انتخاب القاب و عنوانهایی است که معمولا ً افراد و تشکل های سیاسی یا برای خود برمیگزینند و یا به یکدیگر نسبت میدهند که هیچ قرابتی نه با محتوا تشکل ها مزبور دارند و نه با ویژگیهای آنها. بطوریکه نتایج همهء این ادعاهای پوچ، روی گردانی و بدبینی مردم، بویژه نسل جوان، به سیاست و جامعه سیاسی ایرانی شده است.  
دلزدگی مردم از سیاست و سیاست گریزی نسل جوان از پیوستن به نهادهای سیاسی، جامعه سیاسی را به مردابی رخوت گرفته تبدیل کرده است که راکد در خود خموده و روزنه ای برای دم برآوردن نمی یابد. در مقابل رژیم ملایان با داشتن ده ها بحران مهلک همچنان بر اریکه قدرت تکیه داده و اپوزیسیون آن روز بروز پیر و فرسوده تر میشود. جان و رمقی هم دیگر باقی نمانده است، جزء تظلم خواهی چاکرمابانه عده ای و تکریم در مقابل حکومتی که نه پایه های ملی و نه رفتارهای بشر دوستانه از خصلت های او برشمرده میشود.
جمهوری اسلامی از نخستین روز تأسیس اش بواسطه پیوندش با اسلام شیعی، نماینده گروه مسلمان زاده های اهل تشیع در ایران بود که قلب و روحشان در کربلا و کوفه می طپید تا در خرابه های سیستان و بلوچیستان. این حکومت اسلامی از یک سو ضد ملی است چرا که شاخص های اصلی اش مبتنی است بر یک نوع آپارتاید دینی، فرهنگی، جنسی، اقتصادی و سیاسی است که توسط یک گروه اسلامگرای بنیادگرا علیه جامعه اعمال میشود. جمهوری اسلامی  از تشیع اثنی عشری دفاع میکند و بر بستر شریعت اسلام شیعه دوازده امامی قوانین کشور، بویژه در حوزه خانواده را تنظیم و تدوین کرده است. و نیز تلاش شده است تا بدین وسیله پیش از نیمی از جامعه شهروندی ایران، زنان را در مرتبه ای پست تر از جامعه مردان دسته بندی کند.
تبعیضات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به دیگر مردمان ایران که تعلقات دینی دیگری دارند از بارزترین خصوصیات و روش های سیاسی بوده است که جمهوری اسلامی از روز نخست تا بامروز علیه دیگر جامعه شهروندی ایران بکار گرفته است.
حال چگونه است جبهه ای مدعی ملی گرایی همهء این ناروائیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رژیم را نادیده گرفته و حکومت مشتی ملای تبهکار را مترادف با حکومت و دولت ایران برمیشمارد؟! و خاضعانه در مقابل حکومت کُرنش میکند و در مقاطعی در پیوند با چنین حکومت ضد ملی به تقابل علیه جامعه اقدام میورزد؟
خانمها و آقایان!
مترداف دانستن حکومت گروهی ملای ضد ایرانی با عنوانی چون ایران، نشانهء بارز بی مسئولیتی و بی بند و باری شما است که بسهولت در شرایط بحرانی، ایران را در تیررس خطرات مهلک جهانی قرار خواهید داد. چرا که ارزیابی بخش بزرگی از جهان از جمهوری اسلامی، همپیوندی آن با تروریسم بین المللی و روشهای خصمانهء مداخله جویانه جمهوری اسلامی در امور داخلی بسیاری از کشورهای منطقه است. ایکاش میزان درک و شعور سیاسی شما در اندازه های آقای ترامپ و نتانیاهو میبود و بصراحت حساب ملت ایران را از جمهوری اسلامی ملایان جدا میکردید. حتی شما باندازه این دو دولتمرد سیاسی که این همه هم مورد تنفر شما است برای ایران دل نمیسوزانید، چرا که وقتی آنها در خصوص ایران صحبت میکنند حساب حکومت را از مردمان ایران و ایران جدا میکنند و جمهوری اسلامی را تافته جدا بافته از تاریخ و فرهنگ کهن ایران ارزیابی میکنند.
میدانید چرا تأکید میشود در گفتارهای سیاسی خود ایران و جمهوری اسلامی را همسان هم برنشمرید؟
برای اینکه اگر روزی نزاع بین المللی علیه جمهوری اسلامی به اوج خود رسد و کشور ما مورد تاخت و تاز نیروهای بیگانه قرار گرفت، تهدید ملل متخاصم محدودِ به حکومت نخواهد شد بلکه حملات آنها متوجه سرتاسر خاک ایران خواهد شد. حال چرا ملت ایران میبایست تاوان بیخردیهای حکومتی را بدهد که برای ماندن خود اندیشه ای جزء آشوب آفرینی در جهان نداشته است؟ از این رو یکبار دیگر این مهّم را آویزه گوش خود کنید و بپذیرید پدیده ای بنام جمهور اسلامی هیچ ربطی به تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین ندارد. شما اگر در درازای طول عمرتان از هیچگونه کینه ورزی و دشمنی علیه این سرزمین و تاریخ و فرهنگ آن کوتاهی نورزید حداقل قدری به سرنوشت فرزندان خود و نسل آیندهِ این کشور بیاندیشید که چگونه بر این مصیبتی که 40  سال پیش بر آنها تحمیل کردید، راه خلاصی بیابند.        
جبهه ملی = جعل تاریخ   
بنظر میرسد نهاد تشیکلاتی موسوم به جبهه ملی که در کوران انقلاب اسلامی سال 57 و تأسیس جمهوری اسلامی در فروردین ماه سال 58 یکبار دیگر تا بامروز  رسما ً در داخل کشور فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد، برای خود نسبت به ده ها سازمان جبهه ملی دیگر که در برون مرز تشکیل شدند حقوق ویژه ای را قائل است. جبهه ملی داخل کشور خود را بنوعی وارث برحق جبهه ملیی برمیشمارد که در پیش از 6 دهه پیش در دوران نخست وزیری دکتر مصدق در کوران بحران نفت و سیاست در ایران پایه گذاری شد. این خود محوری جبهه ملی داخل کشور بگونه ای است که آن ده ها شاخه جبهه ملی در برون مرز را، صرفا ً در حد کانونهای هوادار سازمان مرکزی جبهه ملی در درون کشور بحساب میاورند که در اتخاذ تصمیم و یا اعلام مواضع سیاسی بنام جبهه ملی از خود اراده ای نداشته و یا مواضع سیاسی آنها در مقابل سازمان مادر فاقد اعتبار رسمی است. امّا اینکه این ده ها جبهه ملی که در طی دهه های اخیر در درون و برون مرز تشکیل یافته اند چه ارتباطی با جبهه ملی دوران دکتر مصدق دارد، خود مسئله ای است غامض و قابل تعمق.
در واقع جبهه ملی دوران مصدق ائتلافی بود از احزاب و کانونهای سیاسی که در تاریخ معاصر سیاسی ایران از هویت های سیاسی مشخصی برخوردار بودند. و با چنین گزینش تاریخی میتوان امروز این پرسش را پیش روی همهء تشکل های جبهه ملی در اقصی نقاط جهان قرار داد که در پس همهء ادعاهای بزرگ که میکنید کدامیک از سازمانهای جبهه های ملی داخل و خارج کشور ماحصل ائتلاف سیاسی احزاب سیاسی هستند که امروز همه مدعی اند جبهه ملی اند و نه آن دیگری ؟
صرف گردهمایی چند کنشگر سیاسی در تشکل سیاسی مشترک که هر یک فاقد تعلقات سیاسی گروهی و یا حزبی هستند، نمیشود مدعی شد که جبهه ای موسوم به جبهه ملی تشکیل شده است. جبهه ملی در وحله نخست یعنی ائتلاف نهادها و تشکل های سیاسی که در برهه ای از زمان با یکدیگر به توافق سیاسی میرسند، حول برنامه و یا مطالبات سیاسی معین دست همکاری به یکدیگر داده تا شرایط را برای دگرگون ساختن تحولات سیاسی در کشور فراهم آورند. البته گاه پیش میاید در این فرم از ائتلاف سیاسی، منفردین سیاسی با جبهه همراهی کنند و به آن بپوندند، امّا وزنه اصلی در امر تصمیم گیری در جبهه پیشتر به عهده احزاب و تشکل های سیاسی میباشد. همانند همان اتفاقی که در رابطه با نخستین تشکل جبهه ملی ایران در دهه 50 میلادی رخ داد که دکتر محمد مصدق بعنوان رهبر معنوی جبهه ملی ایران انتخاب میشود که هیچگونه تعلق خاطر و وابستگی به احزاب و نیروهای تشکیل دهنده جبهه ملی هم نداشت. و این کمال خودخواهی و جاه طلبی است اینکه امروز در هر کوه و برزنی عده ای صرفا ً به سبب علاقمندی شان به دکتر مصدق در جایی دور هم جمع شوند، و بر خود عنوان جبهه ملی ایران را بگذارند. بیاید صادقانه با مردم سخن بگویید این جبهه های ملی که شما از آن دم میزنید، نتیجه کدام ائتلاف تشکیلاتی است که مردم از آن بیخبر مانده اند؟
مگر شما این حق را دارید با سوء استفاده و جعل مفاهیم سیاسی، جبهه ملی ایران را محدود به این مقدار کم کنید و همهء درها را برای تشکیل یک جبهه ملی واقعی همه گستر مسدود کنید؟ شما چگونه این جسارت را بخود راه داده اید بنام جبهه ملی ایران از در آشتی و همسوئی با رژیمی برآیید که فرقه ای است و ضد ایرانی؟ و از یک سو کوشش کنید با کُرنش در مقابل آن امنیت ملی و موجودیت ایران را بمخاطره بیاندازید؟ این حکومت ضد بشر، زن ستیز و کودک آزار کجای اش به ایران، تاریخ و فرهنگ ایرانی شبیه است و یا تعلق دارد که در تمامی اطلاعیه های خود نام ایران را به آن اطلاق میکنید و رفتارهای خصمانه و سوداگرانه این رژیم اسلامی را به پای ایران گذاشته تا روزی این داوری ناروای شما مورد سوءاستفاده دشمنان ایران قرار گیرد تا خاک این مملکت را به توبره کشند؟  
بسیار موجب شگفتی است که جبهه ملی داخل کشور نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران هیچ ربطی به ایران و ملت ایران ندارد. در 40 سال پیش گروهی تحت عنوان مخالفین رژیم سابق در گوشه ای از این جهان گردهم میایند و با کمک عوامل خارجی و داخلی و کمک های شایان توجه دول بیگانه موفق میشوند حکومتی را بر سر کار آورند که بمدت 4 دهه است که ملت و کشور ایران را به گروگان خود درآورده است. همهء آگاه هستند شاخص های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی مبتنی است بر قوانین اسلام (شریعت) و فقه شیعه که این ویژگیها بیانگر این واقعیت است از بهمن 1357 در این کشور حکومتی بر سر کار آمده است که همهء ارکان سیاسی، حقوقی، فرهنگی، اقتصادی ونظامی اش تحت سیطره و سیادت یک گروه معین قرار گرفته است که پشت به ملت ایران یک حاکمیت فرقه گرا را بر ایران حاکم کرده است. این حاکمیت فرقه گرا دینی از روز نخست همهء رفتارهای خصمانه سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی خود را علیه همهء گروه بندیهای اجتماعی که در پهنه جغرافیای ایران هزاران سال با دوستی و صلح در کنار هم زیسته اند بکار گرفته است. در واقع میشود حکومت شیعه جمهوری اسلامی را یک نظام دینی توصیف کرد که با شاخص های یک نظام سیاسی آپارتاید شناسایی میشود که در این نظام سیاسی آنهایی که به مدرسه شیعه دوازده امامی تعلق دارند از رانت ها و امتیازات ویژه در سیاست، دولت، حکومت، اقتصاد و مسائل فرهنگی برخوردار بوده.

همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی به سبب ویژگیهای سیاسی و فرهنگی اش نه تعلق خاطری  به مردم ایران دارد و نه متناسب صلح، ثبات و دوستی در منطقه میباشد . وجود و تداوم موجودیت چنین رژیمی تداوم هر چه بیشتر بحران و انشقاق بین مردمان ایران و به آشوب کشاندن منطقه است تا جایی که همین حکومت ضد ملی، ایران را تا آستانه یک جنگ منطقه ای ویرانگر سوق دهد. در نتیجه سقوط این حکومت تضمینی است برای ماندگار شدن ایران و سرفرازی ملت ایران.  

 

     

     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر