۲۱ مرداد ۱۳۹۶

بازنگریشی دیگر پیرامون مفهوم جنبش سکولار دمکراسی



جنبش سکولار دمکراسی برای دست یافتن به اهداف سیاسی اش در تقابل با استبداد از منافع سیاسی خاصی در قدرت برخوردار نیست که بخواهد نیروی سُلطه گر بر جامعه باشد. اراده گرایی از بالا به پایین مختص به تشکل های سیاسی است که در کنترل دستگاههای دولتی و حکومت ده ها طرح و برنامه دارند. در صورتیکه جنبش سکولار دمکراسی همیشه و در هر شرایطی خود را نهاد اپوزیسیونال دولتها و حکومتها میداند و خارج از حوزهِ قدرت وظیفه دارد از سکولاریسم و آرمانهای دمکراسیخواهانه مردم دفاع کند. از این رو جنبش سکولار دمکراسی بمثابه اپوزیسیون دولتها و حکومتها، موجودیتی همیشگی دارد و مسئولیت دفاع از سکولاریسم و دمکراسی را برای خود امری ضروری میداند.

کوروش اعتمادی
۱۶ ژوئن ۲۰۱۵





****
بنظر میرسد از جمله علتّهای عدم بهم پیوستگی گستردهِ نیروهای سکولار دمکرات ایران در زیر چتر فراگیر جنبش سکولار دمکراسی، ناروشنی و ابهام پیرامون درک و مفهوم جنبش سکولار دمکراسی باشد. بسیاری جنش سکولار دمکراسی را همپا و همانندِ نهاد اپوزیسیونالی ارزیابی میکنند که درصدد است پس از انحلال جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، نهاد دولت و حکومت را در اختیار گیرد و از کانال دولت و حکومت خود را بر جامعه تحمیل کند. از این رو جنبش سکولار دمکراسی، جبهه متحد سیاسیی تعریف میگردد که از ویژگیهای یک نهاد اپوزیسیونال سیاسی چون یک حزب سیاسی برخوردار است که پیش از هر چیز نگاهش معطوف به قدرت و کسب قدرت حکومتی است. با چنین برداشت و یا تعریفی از جنبش سکولار دمکراسی، این جنبش همچون یک نهاد بورکراتیک حزبی ارزیابی میشود که یقیناً میبایست از یک دستگاهِ فکری ایدئولوژیک معینی تبعیت کند.

چنین درکی از جنبش سکولار دمکراسی میتواند از جمله عوامل بازدارنده در هم پیمانی گسترده نیروهای سکولار دمکرات در جنبش سکولار دمکراسی محسوب گردد. چرا که در همین رابطه این پرسش نیز مطرح است که سهم قدرتِ هر یک از نیروهای سکولار دمکرات در جنبش در رابطه با نهاد دولت و حکومت چگونه تقسیم خواهد شد؟

قصد از این نوشتار؛ بخشاً ادامه مباحث گذشته و باز نگری گفتاری است در خصوص ماهیت و ویژگیهای جنبش سکولار دمکراسی که یکبار دیگر تأکید میکنم؛ جنبش سکولار دمکراسی صرفاً نهاد اپوزیسیونال مادالعمری است که در خارج از حوزهِ قدرت سیاسی، قصد به زیر کشاندن حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیک را در صدر برنامه های سیاسی خود گنجانده است، امّا خود در کمین کسب قدرت سیاسی نیست. اهداف سیاسی جنبش سکولار دمکراسی پس از انحلال حکومت و دولتهای مستبد، ایجاد شرایط سیاسی مطلوبی برای تدوین و تصویب قانون اساسی با محتوی سکولار دمکراسی باشد و پس از آن تلاش برای فراهم آوردن شرایط یک انتخابات آزاد و دمکراتیک برای نیروها و احزاب سیاسی که پایبند به اصول دمکراسی میباشند. بگونه ای دیگر میتوان تأکید داشت که جنبش سکولار دمکراسی یک نیروی تدارکات چی است تا پس از به زیر کشاندن استبداد حاکم، شرایط یک انتخابات آزاد و دمکراتیک را برای احزاب گوناگون سیاسی فراهم آورد که سخت پایبند به قواعد بازی دمکراسی هستند.

1. جنبش سکولار دمکراسی آلترناتیو حکومت اسلامی

روشن است که جنبش سکولار دمکراسی از هر حیث آلترناتیو حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیک است. جنبش سکولار دمکراسی چترفراگیر همهء نیروها و شخصیت های سکولار دمکرات بمثابه یک آلترناتیو سیاسی است که در زیر سقف آن هم پیمانی نیروها و احزاب سیاسیی امکان پذیر است که هرگز دخالت دین و ایدئولوژی در امور دولت و حکومت را نمی پذیرند، امّا بخشی از آنها تسلط بر دولت را از جمله اهداف سیاسی خود برمیشمارند. جنبش سکولار دمکراسی، هرگز برنامه و اهداف سیاسی همچون یک حزب سیاسی برای ورود به حوزهِ دولتی را برای خود در نظر نمیگیرد. این در واقع آن وجه تمایز بارزی است ما بین جنبش سکولار دمکراسی و نیروهای متشکل در درون آن که جهش به سمت قدرت و کنترل دولت و حکومت را امر طبیعی و از حقوق اولیه سیاسی خود برمیشمارند.

آنچه که پیش از هر چیز برای جنبش سکولار دمکراسی در دوران گذار به دمکراسی حائز اهمیئت را دارد؛ بر پا ساختن یک آلترناتیو سکولار دمکرات است که در مقابل رژیم اسلامی ظرفیتهای مقاومت و پیروزی بر آن را دارا باشد. برای دست یازیدن بدین هدف، جنبش سکولار دمکراسی وظیفه خود میداند که از همهء نیروها و نهادهای سکولار دمکرات دعوت بعمل آورد تا با پذیرش چند هدف سیاسی معین خود را در زیر چتر جنبش سکولار دمکراسی متحد سازند. بخشی از این نیروها شخصیت ها و تشکل های مدنی و بخشی دیگر آنها سازمانها و احزاب سکولار دمکرات هستند که در کورانِ یک تلاش فراگیر مدنی و سیاسی، اهداف استراتژیک متفاوتی را برای خود در نظر گرفته اند. امّا علیرغم همهء تفاوتها، همهء این نهادها و تشکل های مدنی، فرهنگی و سیاسی در جنبش امکان خواهند یافت حول محور مطالبات سیاسی معینی در زیر سقف جنبش سکولار دمکراسی با یکدیگر هم پیمان شوند که در رأس همهء این مطالبات؛ تدوین، تصویب و اجرای یک قانون اساسی سکولار دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر قرار گرفته است.

2. جنبش سکولار دمکراسی ابزار دفاع از دمکراسی و سکولاریسم است

بارها در گذشته اشاره شد که جنبش سکولار دمکراسی خصلتی اپوزیسسیونال دارد و امّا از ورود به حوزهِ قدرت پرهیز میکند. چرا که جامعه در همه حال و هر شرایطی همیشه نیازمند یک ابزار قدرتمندی در خارج از حوزهِ قدرتِ دولتی و حکومتی است که هرگاه نیاز بود، برای پاسداری از ارزشهای دمکراتیک و انسانی بدان تکیه کند. جنبش سکولار دمکراسی با ورودش به حوزهِ دولت و حکومت، ماهیت اعتراضی خود را از دست میدهد، با قدرت عجین میشود و سپس جامعه فاقد آن ابزار کار مؤثری خواهد شد تا تحقق مطالبات سیاسی خود را ممکن سازد. احزاب سیاسی هر چند دمکراتیک و پایبند به قواعد دمکراسی باشند، امّا از روزی که در قدرت دولتی و حکومتی قرار میگیرند در مقابل جامعه صف آرایی خواهند کرد. از این رو است که جنبش سکولار دمکراسی برای حفظ و پاسداری از خواستهای دمکراسیخواهانه جامعه میبایست از ورود به حوزهِ قدرت پرهیز کند و در رابطه با تحقق مطالبات مردم در مقابل دولت و حکومت به مقابله برخیزد. پس جامعه خارج از بازیهای قدرت سخت نیازمند به ابزارکاری است که در دفاع از حقوق سیاسی، مدنی، فرهنگی و اقتصادی جامعهء شهروندی، دست به اعتراض زند. این ابزار چیزی نخواهد بود جزء جنبش سکولار دمکراسی که میبایست خود را از آلودگیهای قدرت بدور نگه دارد.

3. نقش و امکان حضور نیروها و احزاب غیر سکولار در جنبش سکولار دمکراسی

کمتر مشاهده شده است در خصوص وجه تمایزاتی که مابین موضوع دخالت دین در سیاست و یا دخالت دین در دولت و حکومت (سکولاریسم)، گفتاری تدقیق شده ای ارائه داده شود. برخی این دو را اساسا مترادف یکدیگر دانسته و وجه تمایزاتی را برای این دو پدیده و رخداد سیاسی قائل نیستند. در بسیاری از دمکراسیهای مدرن غربی شاهد هستیم که برخی از دستگاههای ایدئولوژیک احزاب بزرگ، متأثر از آموزه های دینی هستند. از جمله این احزاب سیاسی میتوان به احزاب سوسیال دمکرات مسیحی در اروپا و یا حزب جمهوریخواهان در آمریکا اشاره کرد. هنوز پس از گذشت سالها رفورم سیاسی و رشد سکولاریسم در این کشورها مشاهده میکنیم نفوذ مسیحیت بر دستگاههای فکری و ایدئولوژیک احزاب سوسیال دمکرات مسیحی و نیروهای محافظه کار در غرب بسیار عمیق و گسترده است. امّا این بدین معنا نیست وقتیکه این احزاب در قدرت قرار میگیرند این فرصت را بیابند تا آموزه های مسیحیت را در عرصه سیاستهای دولت و یا حکومت بکار بندند. قانون اساسی سکولار دمکراسی راه بر هر اندیشه ایدئولوژیک و دینی را مسدود خواهد ساخت که قصد دارند در سطح دولت و حکومت آرمانهای ایدئولوژیک و مذهبی خود را متحقق سازند.

به همین نسبت در درون حیات جنبش سکولار دمکراسی این امکان فراهم خواهد شد که احزاب، نهادها و یا حتی شخصیت های سیاسی که متأثر از باورهای دینی هستند به درون جنبش سکولار دمکراسی راه یایند، امّا این هم پیمانی بدین مفهوم نیست که این نیروها و یا شخصیت های دین باور روزی این امکان را بدست بیاورند تا در حوزهِ قدرت باورهای دینی و ایدئولوژیک خود را بر جامعه تحمیل کنند. نخستین عامل بازدارنده آنها قانون اساسی سکولار دمکراسی که آنها را از دخالت دادن اعتقادات دینی و ایدئولوژیکی شان در امور دولتی و حکومتی باز میدارد. دین در یک دمکراسی سکولار امری است خصوصی که فاقد هر گونه حق حقوقی و حقیقی است که در امور سیاسی دولت و حکومت دخالت ورزد.

4. جنبش سکولار دمکراسی، جنبشی دمکراتیک با رهبری غیر متمرکز

جنبش سکولار دمکراسی برای دست یافتن به اهداف سیاسی اش در تقابل با استبداد از منافع سیاسی خاصی در قدرت برخوردار نیست که بخواهد نیروی سُلطه گر بر جامعه باشد. اراده گرایی از بالا به پایین مختص به تشکل های سیاسی است که در کنترل دستگاههای دولتی و حکومت ده ها طرح و برنامه دارند. در صورتیکه جنبش سکولار دمکراسی همیشه و در هر شرایطی خود را نهاد اپوزیسیونال دولتها و حکومتها میداند و خارج از حوزهِ قدرت وظیفه دارد از سکولاریسم و آرمانهای دمکراسیخواهانه مردم دفاع کند. از این رو جنبش سکولار دمکراسی بمثابه اپوزیسیون دولتها و حکومتها، موجودیتی همیشگی دارد و مسئولیت دفاع از سکولاریسم و دمکراسی را برای خود امری ضروری میداند.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر