۱۰ آذر ۱۳۹۷

همهء پرسی عمومی تنها گزینه دمکراتیک جهت انتخاب آلترناتیو حکومتی


دریغا که هنوز فاقد این درک میباشیم که در جایگاهی نیستیم که از هم اکنون برای آینده ایران فرم و محتوی نظام سیاسیی برگزینیم و آنرا محور همکاری با یکدیگر قلمداد کنیم. نمایندگان و رهبران «احزاب» و تشکل های سیاسی ایران هنوز متوّجه این امر نشده اند که آنها صرفا میتوانند اپوزیسیون دولت باشند و نه حکومت که بخواهند در قلمرو فرم نظام سیاسی ایران  از هم اکنون تعیین و تکلیف کنند. «احزاب» و سازمان های سیاسی ایرانی میبایست این قاعده بازی را خوب متوّجه باشند که آنها صرفا یک وظیفه دارند که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی در رقابتی آزاد و متمدنانه مأموریت خواهند یافت تا تصدی امور دولت را بعهده گیرند و نه ایجاد و تعیین یک آلترناتیو حکومتی برای آینده ایران. 

رفراندم و آرای عمومی مردم در دو همهء پرسی و تأیید اکثریت مطلق دو پارلمان، تنها روش دمکراتیک تعیین آلترناتیو و نوع حکومت آینده ایران محسوب میشود. 

کوروش اعتمادی
1 دسامبر 2018


****
گاه شگفت زده شاهد صحنهء نمایشی هستیم که بازیگران آن خود را اهل سیاست میدانند و گاه نماینده تام الاختیار مردم، بگونه ای که بر صحنهء بانگ برمیاورند که بنا دارند پس از جمهوری مسلمانان چه نوع حکومتی را برای مردم به ارمغان بیاورند. بُهت انگیز است که صحنه گردانهای نمایش اصرار میورزند که از هم اکنون فرم حکومت و یا بعبارتی دیگرآلترناتیو حکومت پس از جمهوری اسلامی را محور هم پیمانی برشماریم که دیگر در آینده ضرورتی نداشته باشد برای انتخاب نوع نظام سیاسی ایران به آرای عمومی مردم (رفراندوم) مراجعه شود. بیگمان این جماعت اهل سیاست یک مرتبه بالاتر از خمینی و حواریون او گوی سبقت را در ادعای «دمکراسیخواهی» ربوده اند و برای انتخاب مردم پشیزی ارزش قائل نیستند که بخواهند همانند همهء دمکراسی های مدرن جهت هر تحول بنیادی سیاسی به آرای عمومی مردم مراجعه شود. 

دریغا که هنوز فاقد این درک میباشیم که در جایگاهی نیستیم که از هم اکنون برای آینده ایران فرم و محتوی نظام سیاسیی برگزینیم و آنرا محور همکاری با یکدیگر قلمداد کنیم. نمایندگان و رهبران «احزاب» و تشکل های سیاسی ایران هنوز متوّجه این امر نشده اند که آنها صرفا میتوانند اپوزیسیون دولت باشند و نه حکومت که بخواهند در قلمرو فرم نظام سیاسی ایران  از هم اکنون تعیین و تکلیف کنند. «احزاب» و سازمان های سیاسی ایرانی میبایست این قاعده بازی را خوب متوّجه باشند که آنها صرفا یک وظیفه دارند که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی در رقابتی آزاد و متمدنانه مأموریت خواهند یافت تا تصدی امور دولت را بعهده گیرند و نه ایجاد و تعیین یک آلترناتیو حکومتی برای آینده ایران.

بله این تنها و اصلی ترین مسئولیت سیاسی یک حزب سیاسی در همهء نظامهای دمکراتیک است که بتنهایی و یا با ائتلاف با دیگر احزاب سیاسی مسئولیت اداره دولت، و نه حکومت را دارا میباشند. از این رو تا هنگامیکه «احزاب» و نهادهای سیاسی ایرانی نپذیرند که مهمترین وظیفه یک حزب سیاسی صرفاً کسب قدرت دولتی است و نه حکومتی، در بر همین پاشنه  چرخش خواهد کرد که حدود چهل و چهار سال در پراکندگی بسر بریم تا ماندگاری جمهوری اسلامی بر سر قدرت تمدید گردد.
    
از همین رو است همبستگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، جهت یک همپیوندی علیه سفاکترین حکومت تاریخ ایران همچنان ناکام بوده و تلاش اپوزیسیون برای ایجاد یک اتحاد همگانی ثمربخش بی نتیجه مانده است. جمهوریخواهان برای جمهوری، پادشاهیخواهان برای احیای مجدد نظام سلطنتی و «فدرالیست ها» برای فدرالیسمی  گنگ و نامعلوم در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند و همچنان به فراخواندن همگان برای اتحادی ناموفق مشغول میباشند.

 از این رو یکبار دیگر تأکید میورزم که ائتلاف سیاسی اپوزیسیون حول محور نوع نظام سیاسی، هم بلحاظ علمی و نیز بلحاظ روش کار سیاسی اشتباه، ناسنجیده و ناکارآمد است. اصرار «احزاب» و نهادهای سیاسی ایران جهت یک ائتلاف سیاسی گسترده پیرامون نوع نظام سیاسی در ایران، پیشتر پراکندگی مابین نیروهای اپوزیسیون را تشدید میکند و از یک سو به تداوم بقای حکومت ملایان کمک خواهد کرد. 

رفراندم، راهکاری دمکراتیک جهت گزینش یک آلترناتیو حکومتی
در همهء دمکراسیهای مدرن حضور گسترده مردم پای صندوق های رأی برای تغییر و تصویب قوانین پایه ای و یا دگرگونی بنیادی در ساختار سیاسی، تنها روش دمکراتیکی است که مورد تآیید عموم مردم میباشد. تحقق تغییرات بنیادی حکومتی، بعهده مردم است نه احزاب سیاسی.
 
رفراندم و آرای عمومی مردم در دو همهء پرسی و تأیید اکثریت مطلق دو پارلمان، تنها روش دمکراتیک تعیین آلترناتیو و نوع حکومت آینده ایران محسوب میشود. در سه دههء اخیر شاهد تغییرات بنیادی سیاسی در بسیاری از دمکراسیهای غربی بوده و مشاهده میشود هر جا که بنا بوده است تا یک تحول اساسی در سیاست روز جهانی رخ دهد، همگان به آرای عمومی مراجعه کرده. بطور نمونه برای ورود  کشوری به  اتحادیه اروپا و یا خروج از آن، بلافاصله به آرای عمومی (رفراندوم) مراجعه میشود. و یا تقسیم کشوری و تبدیل آن به دو کشور مستقل، باز آرای عمومی مردم روش تعیین کننده است. در یک هیچیک از این تحولات سیاسی در غرب هرگز مشاهده نشده حزب سیاسی خاص و یا ائتلاف سیاسی از چند حزب مدعی شوند که آنها نمایندگی همهء مردم را داشته و از این رو میبایست تغییرات بنیادی سیاسی در کشور متبوع بر اساس نقطه نظرات آنها انجام گیرد. احزاب سیاسی در دمکراسیهای غربی به این امر واقف هستند که آنها هرگز نمایندگی همهء مردم و طبقات اجتماعی را نداشته و علیرغم اینکه آنها در همهء دوره های انتخابات پارلمانی درصد در خور توجهی از حمایت ها و آرای مردم را پشت خود داشته. با این وجود این احزاب این درایت را داشته اند که درک کنند میبایست برای هر تصمیم و تغییر بنیادی در سیاست و حکومت به آرای عمومی مردم (رفراندوم) مراجعه کرد.

 از این رو پس از چهل و چهار سال سردرگمی و به کج راهه رفتن این انتظار میرفت وقتی که صحبت از ائتلاف سیاسی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی میشود، محور هم پیمانی دیگر فرم نظام سیاسی ایران که خواست کلانی است مورد نظر نباشد. تعیین فرم نظام وظیفه آحاد جامعه ایران است که میبایست بر سر آن تصمیم بگیرند، آنهم در دو همه پرسی عمومی (رفراندوم) که نتایج آن میبایست توسط اکثریت قاطع دو دوره پارلمان مورد تأیید قرار گیرند.       


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر